عدل إلهی - درس 6 / عدل إلهی در محشر و قیامت (پایانی)
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
مقدمه:
همانگونه که در جلسه نخستین از مبحث «معاد» توضیح داده شد، «محشر و قیامت»، دو نام از نامهای عالَم آخرت میباشند که محشر به معنای «جمع کردن تمامی مخلوقات در یک عرصه» میباشد، به گونهای که حتی انسانها و فرشتگان نیز یکدیگر را ملاقات میکنند! اما قیامت اشاره به روزی دارد که همگان در محضر خداوند متعال میایستند و باید پاسخگو باشند؛ اسامی دیگری چون «یَوم الجَزاء - یَوم التَغابُن - یُوم الفَصل و ...» نیز هر کدام توصیفی از آن روز بزرگ میباشند.
اما، مسئله این است که تمامی اینها، برای حسابرسی و محاکمه میباشد که هر چقدر هم طول بکشد، به پایان میرسد و پس از ورود به بهشت یا جهنم، دیگر حساب و کتاب به پایان میرسد و نوبت به پاداش یا کیفر میرسد.
از اینرو، مسألۀ عدل خداوند سبحان، در محشر و قیامت، حسابرسی، محاکمه و رساندن به نتایج مواضع و اعمال در پاداش یا کیفر مطرح میگردد.
نظرات گوناگون
شاید ابتدا چنین به نظر رسد که اگر کسی خداوند متعال را میشناسد و به او ایمان دارد، یقیناً به «عدل» او، چه در خلقت و چه در هدایت و ربوبیّت و چه در دنیا و چه در آخرت نیز واقف است و ایمان دارد و این مقوله، نیازی به بحث ندارد!
اما، واقع این است که در پی جریان نفوذ به اندیشهها و افکار موحدان و پیروان ادیان (شرایع) گوناگون إلهی و حتی در میان مسلمانان، عدل إلهی به بهانههای متفاوتی نفی شده است.
بله، هیچ کسی به صورت مستقیم نگفته و نمیگوید که العیاذ بالله، خداوند ظالم است، اما به طرق گوناگونی القا کرده و میکنند که خبری از عدل إلهی نیست و عدل إلهی در محشر و قیامت، موضوعیت ندارد!
●- «کفار و مشرکان»، به دو دسته تقسیم میشوند: الف - آنان که حتی وجود خداوند متعال را منکرند؛ ب - آنان که گفته و میگویند: «خالقی هست، اما معادی در کار نیست»!
●- یهودیان گفتند: اولاً دست خدا بسته است و کار را به خودمان واگذار نموده، پس حساب و کتاب و عذاب، موضوعیتی ندارد - ثانیاً چون ما فرزندان خداوند هستیم و ...، هیچ گاه و به هیچ دلیلی به جهنم مجازات نمیشویم و اگر بشویم نیز یک مدت کوتاهی خواهد بود:
«ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ وَغَرَّهُمْ فِي دِينِهِمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ» (آل عمران، 24)
- اين عمل آنها، به خاطر آن است كه میگفتند: «آتش (دوزخ)، جز چند روزی به ما نمیرسد. (و كيفر ما، به خاطر امتيازیكه بر اقوام ديگر داريم، بسيار محدود است.» اين افترا (و دروغی كه به خدا بسته بودند،) آنها را در دينشان مغرور ساخت (فریفت و مرتکب گناهان بزرگ و بسیاری شدند!)
●- مسیحیان نیز گفتند: ما همه فرزندان و دوستان خدا هستیم «وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ ...» (المائده، 18)؛ و خدا که همان حضرت مسیح علیه السلام باشد، کسانی را که دوست دارد، عذاب نمیکند و البته در دنیا نیز نزد کشیش اعتراف میکنند و او پولی میگیرد و از طرف خداوند سبحان، گناهان را میبخشد!
●- در میان مسلمانان، اشاعره به تبعیت از یهود گفتند: «خداوند جبر محض را حاکم نموده است»، لذا در قیامت هر که را بخواهد به جهنم میبرد و هر که را بخواهد به بهشت میبرد و «عدل إلهی» نسبت به او موضوعیتی ندارد!
حضرت امام صادق علیه السلام در نفی جبر محض و قیامت فرمودند:
«اَللهُ اَعْدَلُ مِنْ اَنْ يَجْبُرَ عَبْداً عَلَى فِعْل ثُمَّ يُعَذِّبُهُ عَلَيْهِ» (التوحيد، ابن بابويه، چاپ اول، ص 361 - باب نفي الجبر و التفويض)
- خداوند عادلتر از آن است كه بنده اى را مجبور به كارى كند، سپس او را بر انجام آن مجازات نمايد.
هم چنین معتزله نیز به تبعیت از یهود گفتند: «خداوند اختیار محض داده است» یعنی از یک سو ربوبیّت الهی را نفی کرده و میکنند و از سویی دیگر، حسابرسی عادلانه و کیفر و پاداش را رد میکنند، چرا که «اختیار محض»، محاکمه ندارد.
مساوی نبودن
اما، «عدل إلهی»، چه در دنیا و چه در آخرت، دلایل بسیاری دارد، از جمله آن که مساوی قرار دادن عالِم و جاهل - عاقل و بیخرد - بصیر و کور دِل - مؤمن و کافر - متقی و فاجر - عادل و ظالم و ...؛ نه تنها با «عقل و حکمت» منافات دارد، بلکه عین «ظلم» است که ساحت مقدس ربوبی، از آن منزه و مبرا میباشد؛ چنان که متذکر گردید:
«قُلْ لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (المائده، 100)
- بگو هرگز پليد و پاك يكسان نيستند هر چند كثرت پليد[ها] تو را به شگفت آورد؛ پس، اى خردمندان از خدا پروا كنيد، باشد كه رستگار شويد.
«لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ» (الحشر، 20)
- هرگز اصحاب دوزخ و اصحاب بهشت يكسان نيستند، اصحاب بهشت رستگار و پيروزند.
*- خداوند سبحان، علیم، حکیم و عادل، حتی بندگان مؤمنش را مساوی هم قرار نمیدهد، چرا که هر کدام مراتب و درجاتی دارند و مساوی قرار دادن آنها، با عدالت منافات دارد:
«لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا» (النساء، 95)
- آن گروه از مؤمنانی که بدون بیماری جسمی [عذر معقول، مشروع و مقبول] در خانه نشستند، با مجاهدانی که در راه خدا با اموال و جان هایشان به جهاد برخاستند، یکسان نیستند. خدا کسانی را که با اموال و جان هایشان جهاد میکنند به مقام و مرتبهای بزرگ بر خانه نشینان برتری بخشیده است. و هر یک [از این دو گروه] را [به خاطر ایمان و عمل صالحشان] وعده پاداش نیک داده، و جهادکنندگان را بر خانه نشینانِ [بی عُذر] به پاداشی بزرگ برتری داده است.
عدل و ظلم
بیان شد که عدل یعنی: «قرار دادن هر چیزی در جای خودش» و در مقابل ظلم قرار دارد. بنابراین، هر که بگوید [العیاذ بالله]، عدل در بارۀ خداوند سبحان موضوعیت ندارد، در واقع گفته است که او عادل نیست و نتیجه این میشود که ظالم است، یا دست کم چون قادر است، میتواند ظلم کند، اما چون ربّ اوست و اختیار با اوست، نمیتوانیم ظلمش را ظلم بنامیم!
خداوند متعال، در آیات گوناگونی از خودش «نفی ظلم» نموده تا همگان او را به «عدل و عادل بودن» بشناسند:
«إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» (یونس علیه السلام، 44)
- خدا به هيچ وجه به مردم ستم نمىكند؛ ليكن مردم خود بر خويشتن ستم مىكنند.
«إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا» (النساء، 40)
- خداوند (حتی) به اندازه سنگينی ذرهای ستم نمیكند و اگر كار نيكی باشد، آن را دو چندان میسازد، و از نزد خود پاداش عظيمی (در برابر آن) میدهد.
«وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا» (الکهف، 49)
- و كارنامه [عمل شما در ميان] نهاده مى شود آنگاه بزهكاران را از آنچه در آن است بيمناك مىبينى و مىگويند: «اى واى بر ما اين چه نامهاى است كه هيچ [كار] كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته جز اينكه همه را به حساب آورده است» و آنچه را انجام دادهاند حاضر يابند و پروردگار تو به هيچ كس ستم روا نمىدارد.
«وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا» (النساء، 124)
- و کسانی از مردان یا زنان که بخشی از کارهای شایسته را انجام دهند، در حالی که مؤمن باشند، پس اینان وارد بهشت میشوند، و به اندازه گودی پشت هسته خرما (یا نخک هسته خرمایی) مورد ستم قرار نمیگیرند.
«وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ» (البقره، 281)
- و پروا کنید از روزی که در آن به سوی خدا بازگردانده میشوید، سپس به هر کس آنچه انجام داده، به طور کامل داده میشود؛ و آنان مورد ستم قرار نمیگیرند [زیرا هر چه را دریافت میکنند، تجسّمِ عینی اعمال خودشان است].
... و دهها آیۀ دیگر.
عدل و فضل
آیاتی چون «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» (الزلزله، 7 و 8)، خود گواه بر «عدل الهی» در محشر و قیامت میباشد؛ اما «عدل إلهی» در قیامت، برای کسی خوشایند نخواهد بود، چرا که همگان را مستوجب عقوبت میسازد، لذا اولیای الهی، طالب «رحمت و فضل» خداوند سبحان بوده و میباشند.
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام:
«اللّهُمَّ لا تَفْعَل بى ما اَ نَا اَهْلُهُ، فَاِنَّكَ اِنْ تَفْعَل بى ما اَ نَا اَهْلُهُ تُعَذِّبْنی وَ لَم تَظْلِمنى، اَصْبَحْتُ اَ تَّقى عَدْلَكَ وَ لا اَخافُ جَورَكَ، فَيا مَنْ هُوَ عَدلٌ لايَجورُ ارحَمنى» (كافى ، ج ۴، ص ۴۳۳، ح ۵)
- بار إلها! آن چنان كه من سزاوارش هستم، با من رفتار نكن، زيرا اگر با من آن چنان رفتار كنى كه سزاوار آنم، عذابم خواهى نمود، در حالى كه بر من ظلم نكردهاى. من از عدالت تو مىترسم، نه ظلم كردن تو! پس، اى بسيار عادلى كه ظلم نمىكند، بر من رحم كن!
●- در همین دنیا نیز اگر خداوند متعال، با عدلش رفتار نماید، اولین و کوچکترین گناه، بندهاش را مستوجب شدیدترین عذابها مینماید، چرا که در برابر او عصیان نموده و از فرمان او تمرد نموده است؛ اما او با رحمتش، فضلش، حلمش، عفوس، مغفرتش و لطفش رفتار مینماید و البته مهلتی میدهد که زمانش سرآمدنی میباشد.
- تعداد بازدید : 100
- 26 دی 1402
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اصول اعتقادات عدل