معاد - درس 14 / آیا حیات اخروی، فقط روحانی است و یا جسمانی نیز هست؟ (پایان بحث معاد)
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
مقدمه:
یکی از پرسشهای معاد باوران، این بوده و هست که «آیا حیات اخروی، فقط روحانی است، یا جسمانی نیز هست»؛ یا به تعبیری دیگر: «آیا فقط روح به عالمی دیگر منتقل میشود و در آنجا حیات ابدی دارد؛ یا این روح مانند دنیا، جسم نیز دارد؟»
اگر چه در مباحث شناختی، «اثبات یا نفی» - «تصدیق یا تکذیب» کار عقل است، اما این بدان معنا نیست که هر مقولهای به صورت مستقیم، با مباحث فلسفی قابل شناخت میباشد؛ چرا که گاه موضوع از سنخ «خبر» میباشد.
به عنوان مثال: اگر خبر داده شود که «اکنون در فلان کشور یا شهر زلزله آمده است»، باز هم عقل است که تصدیق میکند؛ اما از طریق اطمینان به خبر دهنده [خبرگزاری].
مباحث مربوط به اصول عقاید و از جمله «حیات اخروی - معاد» نیز این چنین میباشند، به دو بخش کلی تقسیم میشوند که عبارتند از: «حقیقت آن» و «چند و چون و وقایع آن»؛ بخش اول را عقل مستقیم میشناسد و بخش دوم را غیر مستقیم یا به واسطه [وحی، حدیث و خبر موثق] میشناسد.
حال چه کسی میتواند خبر دهد که آیا حیات اخروی، فقط یک حیات روحانی است، یا این روح در آنجا [مانند دنیا] جسم هم دارد؟!
بدیهی است که فقط خداوندی که انسان و عالَم هستی را خلق کرده - انسان را میمیراند - به عوالم دیگر منتقل میکند -معاد را محقق میگرداند - قیامت را بر پا میدارد - محشر را برگزار میکند - پس از حسابرسی کامل و دقیق، پاداش و کیفر میدهد - و بهشت یا جهنم را عاقبت قرار میدهد و ...، میتواند به ما خبر موثق دهد و بفرماید که آنجا چه خبر است، آیا فقط روح به آن عالم میرود، یا در آنجا روح از جسم نیز برخوردار میباشد؟
از اینرو، حتی فلاسفۀ بزرگی چون بوعلی سینا، اظهار میدارند که «اگر چه جسمانی بودن معاد به لحاظ فلسفی برایم اثبات نشده است، اما چون صریح آیات قرآن مجید میباشد، به آن باور دارم».
ترکیب آدمی در سه عالم
دنیا، برزخ و حیات اخروی (معاد، قیامت و سایر اسمهایش)، سه عالَمِ متفاوتی میباشند که بشر در آن زندگی میکند؛ دو عالَم دنیا و بزرخ، گذرا هستند، اما عالَم آخرت، ابدی میباشد؛ لذا از آن به "خلود" نیز یاد شده است، یعنی: «برای همیشه در آن بودن»؛ در آنجا دیگر نه فرسودگی است، نه پیری و نه مرگ.
آدمی در این دنیا، مرکب از «روح، جسم و شکل» میباشد و البته روح، شکل ندارد، و شکل به جسم برمی گردد.
آنگاه که انسان میمیرد و به عالم برزخ و سپس معاد منتقل میشود نیز مرکب از «روح، جسم و شکل» میباشد.
از آنجا که جسم مادی است، برخی گمان دارند که جسم برزخی یا اخروی نیز باید از همین مادۀ دنیا و ویژگیهایش برخوردار باشد! یعنی سلولسازی کند، خون در رگهایش جریان داشته باشد، بخورد، هضم و دفع کند، پیر شود و ...؛ اما مقصود از جسم در عالَم برزخ یا قیامت، این جسم مرکب از ماده و به وجود آمده از خاک، آب، نطفه، مواد خوراکی و ... نمیباشد، بلکه جسمی منطبق با شرایط حیات در برزخ و قیامت میباشد.
بهجتها و لذتهای روحی و جسمی
اگر چه جسم به خودی خود، لذت یا المی ندارد، خوشحال یا ناراحت نمیشود، امیدوار یا ناامید و ترسان نمیگردد، و تمامی اینها به روح اختصاص دارد، اما در عین حال تفاوت است بین جسم و روح، و هم چنین لذتهایی که به جسم مربوط میشوند و لذتهایی که به روح مربوط میشوند! و حتی گاهی در تضاد یا تزاحم یکدیگر قرار میگیرند.
به عنوان مثال: بدن آدمی هنگام روزه، دچار گرسنگی و تشنگی میشود، اما روحش لذت میبرد؛ یا چشم آدمی هنگام مطالعه خسته میشود، اما روحش به بهجت میرسد، دیدار محبوب برای جسم زحمت حرکت و ... دارد، اما روح آدمی عاشق دیدار محبوب میباشد و ... .
بنابراین، بهجت، لذت یا درد و الَم روحانی، در جسم اثر میگذارد، و راحتی و لذت و یا درد و ناراحتی جسمانی نیز در روح اثر میگذارد؛ اما مهم این است که بدانیم، "جسم - بدن"، چه در دنیا، چه در برزخ و چه در قیامت، ابزار حرکت و انجام کارِ روح میباشد.
بهجتها، لذتها، دردها و عذابهای روحانی و جسمانی در آخرت
خداوند سبحان که فقط او میتواند انسان را در سه عالم تعریف نماید و از چگونگیها و وقایع عوالم دیگر خبر دهد، در آیات متعددی به بهجتها و لذتهای روحی در بهشت، و یا دردها و عذابهای روحی در جهنم تصریح نموده است، چنان که در آیات متعدد دیگری به لذتها یا عذابهای بدن در آن عالم تصریح نموده است؛ به عنوان مثال:
لذت روحی:
«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ» (القمر، 54 و 55)
- يقيناً پرهيزگاران در باغها و (کنار) نهرهاى بهشتى جاى دارند * در جايگاه صدق نزد مالك (و فرمانروای) مقتدر!
بهشت و جهنم، دو جایگاه برای استقرار اهل هر کدام میباشند، اما طبقاتی دارند که در هر کدام درجاتی وجود دارد و در هر کدام اموری واقع میشود؛ چنان که زمین نیز فقط جایگاه زندگی دنیوی بشر میباشد، اما آدمیان در آن متفاوتند و هر کدام طبقه، درجه و شرایطی دارند.
اگر قرار گرفتن در جایگاهی چون بهشت، در باغها، کنار نهرها و زندگی در قصرها و ...، لذت جسمانی محسوب شود، یقیناً رسیدن به مقام قُرب الهی، رسیدن به لقاء الله در کمال صدق، و رسیدن به سلطنت و نشستن در نزد مالک و فرامانروای مقتدر، یک به بهجت و لذت کاملاً روحی میباشد.
لذت جسمی:
در سورههایی چون الواقعة و الرّحمن، و هم چنین سایر سورهها، در آیات متعددی به لذتهای جسمانی انسان، چون: خوردن، آشامیدن، زندگی در قصرها، پوشیدن زیباترین لباسها، تکیه بر تختهای پادشاهی، ازدواج، لذت از پذیرایی خدام بهشتی و ... تصریح شده است، مانند:
«عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا» (الأنسان، 21)
- بر اندام آنها [بهشتيان] لباسهايى است از حرير نازك سبز رنگ، و از ديباى ضخيم، و با دستبندهايى از نقره آراستهاند، و پروردگارشان شراب طهور به آنان مىنوشاند!
عذاب روحی:
از اسمهای قیامت، «يَوْمَ الْحَسْرَةِ و يَوْمُ التَّغَابُنِ» میباشد و حسرت و پشیمانی، بر روح عارض میشوند. در جهنم، از سوی خداوند متعال، آتشی به نام «الْحُطَمَةُ» برافروخته میشود که به "دلها" میرسد و دل را میسوزاند و به مراتب عذابآورتر از آتشی است که جسم را میسوزاند:
«كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ * نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ» (الهمزة، 4 تا 7)
- چنين نيست كه مى پندارد؛ بزودى در «حُطَمه» [آتشى خردكننده] پرتاب مىشود * و تو چه مىدانى كه حطمه چيست * آتش برافروختۀ خداوند است * آتشى كه بر دلها چیره آید (دلها را میسوزاند و از دلها شعلهور میشود).
اما، برای روح، هیچ عذابی دردناکتر از فراق یار، دوری از محبوب، و قهر معبود نیست، چنان که امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام در دعای کمیل به خداوند سبحان عرض مینماید:
«يَا إِلٰهِى وَسَيِّدِى وَمَوْلاىَ وَرَبِّى، صَبَرْتُ عَلَىٰ عَذابِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَىٰ فِراقِكَ، وَهَبْنِى صَبَرْتُ عَلىٰ حَرِّ نَارِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَىٰ كَرامَتِكَ»
- ای خدا و آقا و مولا و پروردگارم، بر فرض که بر عذابت شکیبایی ورزم، ولی بر فراقت چگونه صبر کنم و گیرم ای خدای من بر سوزندگی آتشت شکیبایی کنم، اما چگونه چشم انداختن به بزرگمنشی و سخاوتت را تاب آورم.
بدترین عذاب روحی آن است که ربّ العالمین، پس از مؤاخذه و شنیدن توجیهات و آوردن شواهد و ...، با اهل جهنم قهر میکند و دیگر نه به آه و فغان و التماسشان توجهی میکند و نه دیگر با آنها سخنی میگوید، حتی در توبیخ و تنبیه:
«إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» (آل عمران، 77)
- كسانى كه كتمان مىكنند آنچه را خدا از كتاب نازل كرده، و آن را به بهاى كمى مىفروشند، آنها جز آتش چيزى نمىخورند؛ (و هدايا و اموالى كه از اين رهگذر به دست مى آورند، در حقيقت آتش سوزانى است ) و خداوند، روز قيامت، با آنها سخن نمىگويد؛ و آنان را پاكيزه نمىكند؛ و براى آنها عذاب دردناكى است.
عذاب جسمی:
هم چنین در آیات بسیاری به عذابهای جسمانی تصریح شده است، از غل و زنجیر گرفته، تا آتش، تا نوشیدن مذاب از شدت تشنگی، تا تلاش برای خروج و بازگردانده شدن، تا جویدن زبان پُر از چرک و خون، تا پوست انداختن و نمردن و ... .
«وَأَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِيدُوا فِيهَا وَقِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ» (السجدة، 20)
- و امّا كسانى كه فاسق شدند (و از اطاعت خدا سرباز زدند)، جايگاه هميشگى آنها آتش است؛ هر زمان بخواهند از آن خارج شوند، آنها را به آن بازمى گردانند و به آنان گفته مىشود: «بچشيد عذاب آتشى را كه انكار مىكرديد!»
●●- بنابراین، انسان در قیامت و حیات اخروی، چه در بهشت باشد و چه در جهنم، هم روح دارد، هم جسم (بدن) و هم شکل؛ منتهی خطا آنجاست که از جسم اخروی، «جسم مادی» میگویند، لذا گمان میکنند که باید دارای خواص ماده باشد! در حالی که جسم و بدن در عالم دیگر، همین جسم است، منتهی با ویژگیهای متناسب برای حیات در آن عالم.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
- تعداد بازدید : 372
- 26 آبان 1401
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اصول اعتقادات معاد