پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
آیا خداوند ستار، باطل را چنان بپوشاند که از حق تمیز داده نشود و کینه، دشمنی و جنایات ظالمان را چنان پوشش دهد که کسی نفهمد؟! این سوء استفاده از معنا و مصداق «ستّار العیوب» میباشد.
ابتدا به متن و برگردان (ترجمه) آیه توجه نماییم:
«أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ» (25)
- آيا كسانى كه در دلهايشان مرضى هست، پنداشتهاند كه خدا هرگز كينۀ آنان را آشكار نخواهد كرد؟!
آن که نسبت به توحید و معاد، شناخت و ایمانی دارد و یقین دارد که قرآن مجید، کلام الله میباشد، آیات حق را برای ارتقای سطح دانش و بینش، درک و فهم میخواند و نسبت به آیاتی که درک نمیکند، مطالعه، تحقیق و سؤال مینماید که بسیار هم خوب و لازم است؛ اما آن که شناخت و ایمانی ندارد و چه بسا بغض، کینه و دشمنی هم دارد؛ آیات را برای تکذیب، یافتن ضد و نقیض و حتی مسخره کردن میخواند و البته شرح هیچ آیه یا پاسخ هیچ پرسشی، راهگشایش نمیشود، چرا که از پیش هدف خود را مشخص نموده، مسیرش را انتخاب کرده، و با پیشداوری و غرض به سوی آیات آمده است! لذا ضمن آن مکرر تأکید نمود، قرآن کتاب هدایت است؛ در مورد آثارش فرمود: «برای ظالم، اثر معکوس دارد»:
«وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا» (الإسراء، 82)
- و ما از قرآن آنچه را برای مؤمنان مایه درمان ورحمت است، نازل میکنیم وستمکاران را جز خسارت (زیان - از دست دادن اصل سرمایه و سود) نمیافزاید.
در مورد اثر هدایت بخشی قرآن کریم فرمود: «ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ - در [وحی بودن و حقّانیّت] این کتابِ [با عظمت] هیچ شکی نیست؛ پرهیزکاران را هدایت میکند.» (البقره، 2)
مقصود از «مؤمن و متقی» که قرآن مجید برای آنان شِفا و رحمت است و آنان را هدایت مینماید، الزاماً فقط کسانی نیستند که با علم و ایمان راسخ و تقوای کامل، اهل نماز اول وقت و نماز شب و ... قرآن میخوانند؛ بلکه کسانی که در امنیت روحی و روانی و قلبی [نه با بغض و کینه و دشمنی] آیات را تلاوت میکنند و کسانی که متقیانه [نه ظالمانه] با کلام الله مواجه میشوند را نیز شامل میگردد؛ اگر چه حتی مسلمان نباشند.
بنابراین، بدیهی است که برای هر تلاوت کنندۀ آیات قرآن کریم که در آیات تأمل و تفکر مینماید، پرسشهایی پیش میآید، اما آن که گمان میکند در آیات نقیضها و خطاهایی هست که [العیاذ بالله]، خدا ندانسته، اما او تشخیص داده، و یا دوست دارد که خطایی بیابد، اساساً شناخت و ایمانی ندارد و چه بسا بغض و دشمنی هم داشته باشد!
ضد و نقیض
برخی تفاوت «ضد» با «نقیض» را نمیدانند و هر دو را به یک معنا تصور میکنند، لذا اگر به آنان بیان شود که این آیه با آن آیه در تضاد است، بسیار متعجب میشوند!
«ضد» در لغت، معنانی بسیاری دارد که در مجموع مخالفت و حتی دشمنی را میرساند. به عنوان مثال: «عقل و جهل» یا «ایمان و کفر» یا «بهشت و جهنم» و ... ضد هم هستند، هم چنین «شب و روز» - «تری و خشکی» - «نرمی و سختی» - «قوت و ضعف»، متضاد یکدیگرند، چنان که در وجود آدمی اضداد بسیاری وجود دارد مانند سیاهی مو و سفیدی استخوان، یا محبّت به چیزی و بغض نسبت به چیزی دیگر و ... .
«ضدیت» نه تنها با شناخت مغایرتی ندارد، بلکه هر چیزی با ضد خودش شناختهتر میشود.
بنابراین، «ضدیت» نه تنها با شناخت مغایرتی ندارد، بلکه هر چیزی با ضد خودش شناختهتر میشود.
ممکن است دو یا چند ضد، در کنار هم جمع شوند، مانند: ساحل خشک در کنار آب رودخانه یا دریا - یا حبّ و بغض در یک قلب.
«نقیض»، به محال بودن جمع شدن دو ضدی در یکجا و کنار هم گفته میشود که وجود هر کدام، مستلزم عدم وجود دیگری باشد، لذا استدلال میشود که «جمع نقیضین محال است». مثل این که گفته شود: «اکنون در این نقطه، هم شب است و هم روز - اکنون هم گذشته است و هم آینده - من نسبت به همین کسی که به او محبّت دارم، بغض و دشمنی دارم و ...».
ممکن است کسی از وجهی دیگری را دوست داشته باشد و از وجهی دیگر نداشته باشد، این دو حالت را نقیض نمیگویند، چرا که از وجوه گوناگون میباشد.
بنابراین، آیاتی که به موارد متضاد اشاره نماید، بسیار است، اما آیهای که به جمع نقیضین اشاره نموده باشد، وجود ندارد.
پاسخ آیۀ مورد بحث:
«أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ» (25)
- آيا كسانى كه در دلهايشان مرضى هست، پنداشتهاند كه خدا هرگز كينۀ آنان را آشكار نخواهد كرد؟!
خداوند متعال در این آیه نفرموده که تمامی گناهان بندگانش را برای همگان آشکار میسازد که گفته شود با «ستاریت» او مغایر است؛ بلکه فرموده: «امراض قلبی و کینه و دشمنیشان را آشکار میسازد»
الف - خداوند متعال در این آیه نفرموده که تمامی گناهان بندگانش را برای همگان آشکار میسازد که گفته شود با «ستاریت» او مغایر است؛ بلکه فرموده: «امراض قلبی و کینه و دشمنیشان را آشکار میسازد»؛ یعنی کاری میکند که دشمنی و کینۀ آنان، با گفتارها و رفتارهایشان آشکار شود و بدیهی است که اگر چنین نبود، تشخیص بین دوست و دشمن، برای کسانی که عقل و قلب سالمی دارند و راه میجویند، ممکن نبود.
به عنوان مثال: اگر دشمنی و کینۀ امریکا، انگلیس، متحدان، اسرائیل و ...، با خدا، اسلام، قرآن، مسلمانان و جمیع انسانها آشکار نشود؛ چه دلیلی دارد که مردم آنان را دوست نپندارند و به آنها اعتماد ننمایند؟!
ب - خداوند سبحان، تا درون کسی را بیرون نریزد، او را از دنیا نمیبرد. از مؤمن خواست که محبّت قلبی خودش را که مخفی و درونی است، با «مودّت» که بروز محبت در گفتار و کردار میباشد، آشکار سازد و هم چنین شقاوتهای درونی را بیرون میریزد.
به عنوان مثال: انسانیت، مهربانی و دلسوزی یک نفر، با دادن یک لیوان آب، به یک تشنه [هر چند در شرایط عادی] آشکار میگردد و شقاوت یک قوم، با دریغ از دادن همین یک جرعه آب، حتی به یک نوزاد شش ماهه، آشکار میگردد.
*- حساب و کتاب قیامت، بسیار دقیق است، «مِثْقَالَ ذَرَّةٍ» از خیر و شرّ است؛ پس هر خیر و شرّی که در وجود آدمی هست و در قلبش جای گرفته، باید بیرون بریزد تا به اجر و یا مکافاتش برسد و این منافاتی با ستاریت ندارد.
ج - ستاریت خداوند سبحان، تا جایی که گناهکار پشیمان باشد، یا دست کم به خطا بودن عملش واقف باشد، حیا کند و دوست داشته باشد که کسی این عیب و خطای او را نبیند و نداند.
اساساً «استغفار» یعنی هم طلب بخشش (عفو) و هم طلب پوشش (مغفرت). اما گاهی انسانها خودشان پردهدری میکنند و نباید انتظار داشته باشند که مشمول ستاریت شوند! مِثل آن که جنایتکار بخواهد شناخته نشود - سارق بخواهد خداوند سرقتش را بپوشاند و کسی نفهمد - کسی علناً فسق و فساد مینماید، بگوید: «پس ستاریت خدا کجاست؟!» باید به او گفت: «تو خودت پردهدری کردی!»
به این فراز از دعای عظیم الشأن کمیل توجه کنیم:
«اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَهْتِكُ الْعِصَمَ - خدایا! بیامرز برایم آن گناهانی را که پرده مصونیتم میدرد».
یعنی: گناهانی سبب پاره شدن پردۀ عمصت (حفظ و نگهداری) میشود - گناهانی سبب آشکاری عیبها و بیآبرویی میشود ...، تو آنها را ببخش [نه این که فقط بپوشان].
بنابراین، آن که به صورت علنی دشمنی میکند، آن علنی فساد و گناه میکند، آن که علنی جنایت و ظلم میکند، آن که خودش را خوار و رسوا میسازد و آن که با مواضع و رفتارهایش، کینهاش را بیرون میریزد، خودش را از ستاریت خداوند رحمان خارج میسازد.
مرتبط:
●- مگر خداوند "ستار العیوب" نیست؟ پس چرا بعضی از گناهانی که دیگران انجام دادند برای من آشکار شد؟ و چرا بعضی از گناهانی که من انجام دادم برای دیگران آشکار شد؟! (1 مهر 1399)
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم.
پرسش:
آیا آیه 29 سوره محمد (ص) «أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ» - (آشکار نمودن کینههای قلبی) با ستاریت و عیب پوشانی خداوند در تضاد نیست؟!
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/quran/12807.html
کلمات کلیدی:
قرآن