معاد و نماز - میگویند: «اولین چیزی که در قیامت میپرسند، نماز است». پس تکلیف مسیحیها و یهودیها چه میشود؟ آنان که در دینشان نماز ندارند؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اگر چه باید ابتدا نگران تکلیف خود در معاد باشیم، نه تکلیف دیگران؛ اما در عین حال این نیز پرسشی است که به ذهن خطور میکند و باید پاسخ آن را دانست. از اینرو، پاسخ اجمالی ایفاد میگردد.
نماز در سایر ادیان:
طبق آیات و احادیث، نماز شناسنامه و ستون دین خداست، پس هیچ دینی الهی وجود نداشته که در آن اقامهی نماز واجب نبوده باشد، منتهی کمیت و کیفیت آن به روش پیامبرشان بوده است. به عنوان نمونه، به آیات زیر توجه شود:
حضرت ابراهیم علیه السلام:
« وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لَا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ » (الحج، 26)
ترجمه: و چون براى ابراهيم جاى خانه را معين كرديم [بدو گفتيم] چيزى را با من شريك مگردان و خانه ام را براى طوافكنندگان و قيام كنندگان و ركوع كنندگان [و] سجده كنندگان پاكيزه دار.
« رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ » (ابراهیم علیه السلام، 37)
ترجمه: [ابراهیم عرض نمود:] پروردگارا من [يكى از] فرزندانم را در دره اى بى كشت نزد خانه محترم تو سكونت دادم پروردگارا تا نماز را به پا دارند پس دلهاى برخى از مردم را به سوى آنان گرايش ده و آنان را از محصولات [مورد نيازشان] روزى ده باشد كه سپاسگزارى كنند.
حضرات موسی و هارون علیهماالسلام:
«وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى وَأَخِيهِ أَنْ تَبَوَّآ لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَاجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ» (یونس علیه السلام، 87)
ترجمه: و به موسى و برادرش وحى كرديم كه شما دو تن براى قوم خود در مصر خانههايى ترتيب دهيد و سراهايتان را رو به روى هم قرار دهيد و نماز برپا داريد و مؤمنان را مژده ده.
حضرت شعیب علیه السلام:
« قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ » (هود علیه السلام، 87)
ترجمه: گفتند اى شعيب! آيا نماز تو به تو دستور مىدهد كه آنچه را پدران ما مىپرستيدهاند رها كنيم يا در اموال خود به ميل خود تصرف نكنيم راستى كه تو بردبار فرزانهاى!
حضرت عیسی السلام:
« وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا » (مریم علیهاالسلام)
ترجمه: و هر جا كه باشم مرا با بركت ساخته و تا زنده ام به نماز و زكات سفارش كرده است.
●- حضرت موسی علیه السلام در میقات و خاتم الانبیاء، حضرت محمد صلوات الله علیه و آله در معراج نیز از نماز مستثنی نشدند.
معاد:
اما بالاخره چون سؤال در مورد آخرت و معاد میباشد، لازم است به نکات ذیل توجهی با تأمل گردد.
●- دقت کنیم که برخوردمان با "معاد شناسی [بُعد نظری] و معادگرایی [بُعد عملی]، ساده و سطحی نباشد. چرا که معاد از یک سو هدف و غایت زندگی انسان در دنیاست و بازگشت به سوی اوست، و در محشر همه در محضر پروردگار با عظمت جمع میشوند؛ و از سویی دیگر، همان صحنهی قیامت، صحنهی عظیمی است، چه رسد به حیات جاوید اخروی.
●- عظمت این دنیایی که در آن زندگی میکنیم، آن قدر بزرگ و والاست که بشر هنوز در آن خودش و جایگاهش (زمین) را نیز کامل نشناختهاست، چه رسد به این که تمام این عالم ماده، قوانین و تعاملات آن را بداند.
●- این دنیا، پایینترین (دنیترین) مرتبهی عالم و وجود میباشد که ماده و جرم است، بنابراین در مقابل "عظمت قیامت و معاد – چه بهشت و چه جهنم"، آن قدر کوچک و بیمقدار است که حتی نمیتوان برای آن ضریبی فرض نمود و بیان داشت.
●- حال فرض بگیرید، یکی بگوید: «حیات جانداران در زمین، به آب بستگی دارد»؛ بعد دیگری بپرسد: پس تکلیف خاک، نور، حرارت، برودت، گردش زمین به دور خورشید، جرم و وزن حجمی، جاذبه، نطفه، رحم و ... چه میشود؟!
قیامت:
قیامت، صحنهی عظیمی است؛ فرمود اگر بخواهید یک روز آن را به مقیاس طول زمانی خودتان تصور و درک کنید، برابر پنجاه هزار سال شما میشود (البته در آنجا زمان مادی وجود ندارد، و مثال برای درک بهتر و بیشتر میباشد).
بدیهی است چنین نیست که کار انسانها در آنجا اگر یک روز، دو روز یا بیشتر طول میکشد، بدین معناست که مثلاً پنجاه یا صدهزار سال بیکار و در صف و نوبت ایستاده باشند و حال آن که میدانیم او "سریع الحساب" است.
بنابراین صحنهی عظیم قیامت نیز مراحل و مراتب دارد و انسان باید آنها را طی کند؛ حال یکی سریع طی میکند و دیگری طولانی.
مثالی از دادگاه دنیا:
فرض کنید یک پروندهی قضایی برای مجرمی در دادگستری به جریان افتاده است؛ حال چه مراحل متفاوتی دارد؟ یک جا تفهیم اتهام میکنند – جای دیگر او را از شاکیان و دعوا و مطالبات آنها مطلع میکنند – در جایی پروندهی تکمیلی را میدهند که بخواند – در جایی اسناد، اسباب و آلات جرم را میآورند – در جایی (اگر ضبط شده باشد)، صدا و فیلمش را به خودش نشان میدهند – در یک مرحله از شهود دعوت میکنند که شهادت دهند - در جایی میگویند: اگر وکیلی داری معرفی کن – یک جا وثیقه میگیرند و مدت کوتاهی آزاد است – سپس میگویند: حالا از خودت دفاع کن – بعد دادگاه رأی میدهد – در برخی موارد امکان واخواست و تجدید دادرسی هست – بعد حکم نهایی را به اجرای احکام میدهند و سپس آن را به اجرا در میآورند و بدیهی است که در این دعوا، مجرم متضرر شده و مُحق به حقش میرسد.
مثالی از قیامت:
قیامت نیز همینطور است، منتهی در عظمتی غیر قابل تصور و به قول امیرالمؤمنین علیه السلام، «در آنجا داور خود شاهد است»؛ لذا در یک آیه میفرماید که همه صف کشیدهاند – در یک آیه میفرماید: خضوع و خشوع بر همه حاکم شده است – در یک آیه میفرماید: همه امر به سجده میشوند، اما آنهایی که در دنیا اهل سجده و نماز نبودند، نمیتوانند سجده کنند – در یک آیه میفرماید: همه را از عملکردشان در دنیا با خبر میکنند – در آیهی دیگری میفرماید: حتی اگر مثال ذرهای نیکی یا بدی کرده باشند، آن را میبینند – در یک آیه میفرماید: به حساب همه رسیدگی میشود و همگان باید پاسخگو باشند – در آیهی دیگری میفرماید که در آنجا از مجرمان اصلاً سؤال نمیکنند (چرا که سؤال در مراحل گذشته انجام شده و معلوم گردیده که او مجرم است و مجرمیت او در شاکلهای پدیدار است و او را برای عذاب میبرند).
سؤال از نماز:
انسان متشکل از دو بُعد نظری (اعتقادی) و عملی میباشد و "نماز" مربوط به بُعد عملی است و برای همین از "احکام" شمرده شده است.
بنابراین، همانگونه که در دنیا، افراد یا جوامع به تناسب اهداف و نیات جدا میشوند، آنجا که "یَومُ الفَصل" است، ابتدا همگان بر اساس اعتقاد و ایمانشان جدا میشوند. یعنی ابتدا گروههای کفار، مشرکین، منافقین، ظالمین، مجرمین، فاسدین، فاسقین و مجرمین، همه از هم جدا میشوند؛ و مجموع آنها نیز از مسلمانان، مؤمنان و متقیان، جدا میشوند. و باز در میان هر گروهی، دستهبندیهایی صورت میگیرد: مانند جداسازی مسلمانان و مؤمنان از یک دیگر، و هم چنین جداسازی، عالمان، مجاهدان، شهدا، اهل ایثار، صابران، شب زندهداران، تائبان، شاکران و ... از یک دیگر (که همه به متناسب سعی و عمل میباشد).
مسیحیان، یهودیان و ... :
با توجه به توضیح اجمالی فوق، معلوم شد که سؤال اول، از اعتقادات است و آن هم از "توحید" شروع میشود، یا به قولی همان سؤالات «مَن رَبُّک، مَن نَبیُّک، مَن کِتابُک، مَن امامُک و ...» و بدیهی است که آن روز «یَومَ تُبلی السَّرائر» است، یعنی تمامی سرّها بیرون میریزد، لذا امکانی برای دروغ، کتمان، نفاق و ... وجود ندارد.
●- آنجا مصاحبه نمیکنند، بلکه محاکمه میکنند. مدرک نیز شناسنامه یا کارت ملی با ذکر هویتهای اعتباری نیست، بلکه حقایق وجودی است. لذا کافر (در آن صحنه) مدعی میشود که من از همان اول خدا را میپرستیدم، و برایش آشکار میشود که دروغ میگوید، بلکه بندهی بتهای زنده و مرده بوده است – مسلمان، مسیحی، یهودی و ... (اهل کتاب)، ادعای توحید میکنند، و معلوم میشود که آنها بندگان هوای نفس خویش و دیگران و یا طواغیت درونی و بیرونی خود بودهاند – مسلمان ادعای پذیرش قرآن کریم را مینماید و مشهود میگردد که در طول زندگی با کتاب خدا کاری نداشت و ... .
سؤال از نماز:
بنابراین، به لحاظی ابتدا به ساکن، از کافر، ملحد یا مسلمان و مسیحی و یهودی، از احکام عملی (مثل طهارت یا نماز) نمیپرسند، بلکه پس از قرار گرفتنش در صف موحدین، سؤال از نماز میکنند. و به لحاظی دیگر، همان نماز نیز به لحاظ اعتقادی میتواند اول باشد، چرا که "نماز = صلاة"، وصل است و از او میپرسند که چرا وصل نبودی؟!
فرض کنید که بگوید: من موحد و اهل کتاب، ولی یهودی یا مسیحی بودم؟! اول از او میپرسند: کدام یهودی و یا مسیحی و به کدام کتاب؟! آن کتابی که میگوید: "خدا پایین آمد و با بندهاش داود کشتی گرفت؟!" – یا "آن خدایی که از شکم مادرش به دنیا آمد"؟! بعد میپرسند: مگر عقل نداشتی که بفهمی خداوند متعال، منزه (سبحان) از این صفات است؟! و بعد میپرستند: آیا همان نمازی را که در کتابت واجب شد، به شیوهی پیامبرت اقامه کردی؟!
●- سؤال دیگر آن که چرا اسلام نیاوردی؟! خبر به تو نرسید؟ آگاه نشدی؟ نمیتوانستی آگاه شوی؟ یا اصلاً نمیخواستی که مطلع و بصیر گردی و به سوی حق هدایت شوی؟! حتی به مسلمانش نیز میگویند: روزی صدتا پیامک خواندی و دویستتا سخن باطل و جوک فرستادی؟ پس چرا دو آیه از قرآن را نخواندی؟! وقتت را به باطل و با هر کسی گذراندی، پس چرا در روز چند دقیقه برای بندگی خدا در نماز وقت نگذاشتی و با او سخن نگفتی؟!
پاسخ گناهکاران:
بدیهی است که انسان گناهکار، با توجه به عظمت تجلی ربوبی در آخرت، عظمت قیامت، نگرانی از رسیدن به نتایج اعتقادات و اعمال و ...، در دفاع از خودش، از انکار شروع میکند تا توجیه، و وقتی دید هیچ فایدهای ندارد و همه چیز آشکار است، شروع میکند به عذر تراشیدن، و اینها هم که بینتیجه ماند، پس شروع میکند به متهم کردن دیگران در سببیت برای جرم خویش ... و حتی در نهایت خداوند سبحان را متهم میکند که "تو نخواستی"!
و برای تمامی این فرارها، پاسخهای مشهود، معلوم و غیر قابل گریزی وجود دارد.
خداوند علیم و بصیر است:
مهم این است که بندگان خداوند سبحان بدانند که او کاملاً به احوال بندگان خویش علیم، خبیر (با اخبر) و بصیر میباشد، از کنه دل آنان خبر دارد، تا آن چه از ذهنشان میگذرد، تا آن چه به در عمل به ظهور میرسانند.
بنابراین، حقایق نزد او معلوم و سخن حق مقبول است. پس اگر کسی در گوشهای از آفریقا، یا حتی آسیا و اروپا باشد که به هر دلیلی، از دریافت وحی محروم مانده بود، با عقلش محاکمه میشود، و اگر برای درک عقلی نیز امکان نداشت، میشود "مستضعف فکری یا عملی"، که عذاب نمیشود.
●- محاکمهی الهی، بر اساس استطاعتها (توانها و دادهها) میباشد. از کسی که چشم نداشت، نمیپرسند چرا به طبیعت نگاه نکردی و درس و حکمت نگرفتی؟ از کسی که دست و پایش قطع شده بود، نمیپرسند چرا وضوی کامل نگرفتی؟ از کسی که مال و اموالی نداشته است، نمیپرسند چرا انفاق گسترده نداشتی، خمس و زکات ندادی، به حج نرفتی، به مجاهدان فی سبیل الله در عرصههای گوناگون جهاد علمی، جهاد اقتصادی، جهاد فرهنگی، جهاد در جبهه و ... کمک ننمودی؟!
« ... لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا ... » (الطلاق، 7)
ترجمه: خدا هيچ كس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تكليف نمىكند.
« لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ ... » (البقره، 286)
ترجمه: خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايىاش تكليف نمىكند. آنچه (از خوبى) به دست آورده به سود او، و آنچه (از بدى) به دست آورده به زيان اوست.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
میگویند: «اولین چیزی که در قیامت میپرسند، نماز است». پس تکلیف مسیحیها و یهودیها چه میشود؟ آنان که در دینشان نماز ندارند؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8760.html
- تعداد بازدید : 2099
- 25 مرداد 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی بهشت و جهنم قیام نماز معاد