پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اگر جبر محض بر زندگی مردم و بالتبع آخرت آنها حاکم بود، دیگر هیچ کس پرسشی نداشت و برای رسیدن به پاسخ تلاشی نمینمود و در نهایت انتخابی نمینمود؛ چرا که "جبر"، یعنی سلب قوهی اختیار و انتخاب.
به فرض که صدها آیه و حدیث دال بر این معنا بخوانید، اما از کجا "اثبات" میشود که چنین است؟!
همه چیز با عقلی که به نور علم میبیند شناخته میشود و وقتی سخن از "اثبات" به میان میآید، یعنی اقامهی دلایل، براهین و شواهدی که عقل آن را تصدیق نماید. چنان که خداوند متعال در قرآن کریم، در اثبات وجود، الوهیت و ربوبیت خودش نیز دلایل و براهین عقلی اقامه نموده است؛ چرا که خودش "عقل" را ابزار و نیروی شناخت بشر قرار داده است.
آیا ما به صرف این که در قرآن کریم آمده خداوند خالق عالم هستی است و مثل و همتایی ندارد و بازگشت به سوی اوست، این حقایق را قبول کردهایم یا باید با عقلمان بشناسیم؟ و حال آن که قرآن را کسی قبول دارد که ابتدا خدا و سپس رسول خدا را شناخته باشد و به او ایمان آورده باشد؟ پس هر "قبول یا ردی"، باید مبتنی بر دلایل عقلی باشد، چنان که خداوند سبحان را نیز با عقلی که به نور علم میبیند میشناسیم و کتاب خلقت و نیز کتاب وحی، سراسر علم است، یعنی نور عقل است.
بنابراین، در این که اثبات شود خداوند سبحان بندگانش را برای بهشت آفریده و کسی را برای جهنم نیافریده است، ابتدا باید دید که حکم عقل چیست؟!
●- آیا خداوند متعال، منزه و مبرا (سبحان) از کار بیهوده نیست؟!
●- آیا خداوند علیم و حکیم، یک عده را خلق میکند که آنها را به آتش جهنم بسوزاند؟!
●- آیا خیر محض، فعل و کار "شرّ" و "ظلم" دارد؟!
●- آیا به بشر اختیار نداده و جبر را حاکم نموده است؟!
●- آیا اگر به جهنم رفتن جبری باشد، آن جهنم برای اهلش عذابی در مکافات خواهد بود؟! مگر موجودات، از آن چه برای آن خلق شدهاند، عذاب میکشند؟!
●- پس این همه انبیا، رسولان و کتابها و شریعتها را برای چه نازل نموده است و چرا امامان علیهم السلام را هادیان، معلمان و مربیان بشر قرار داده است؟! اگر از ابتدا یک عده برای بهشت و یک عده برای جهنم خلق شده باشند که دیگر "هدایت و هدایت پذیری – دعوت به حق – بشارت و انذار – وعده و وعید و ..."، معنا و مفهومی ندارد!
اینها تماماً پرسشهایی است که پاسخ آنها، بدون تلاوت هیچ آیه یا خواندن هیچ حدیثی، "اثبات" میکند که خداوند متعال، تمامی مخلوقاتش و از جمله انسان را برای رسیدن به کمال خودشان آفریده است و بدان سو نیز هدایت میکند؛ پس کسی را برای جهنم نیافریده است؛ بلکه این انسان است که پس از روشن شدن راه رشد و گمراهی برای او «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ»، یکی را انتخاب میکند و به نتایج و مقصد همان انتخابش میرسد.
قرآن مجید:
الف - همین قدر که در ابتدای خلقت بشر، به فرشتگانش فرمود: «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً – من در روى زمين، جانشينى [نمايندهاى] قرار خواهم داد / البقره، 30»، گواه بر این است که این موجود (انسان) را برتر و با قابلیتهای بیشتری نسبت به سایر موجودات و حتی فرشتگان آفریده است و او را برای جانشینی (نه جایگزینی) خود در زمین آفریده است، پس جایگاه اخرویش نیز بهشت و در مقام قرب و سلطنت الهی میباشد: «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ - در جايگاهى حق و پسنديده (جایگاه صدق محض)، نزد پادشاهى توانا / القمر، 55».
ب – چرا علم تمامی اسماء را به حضرت آدم ابوالبشر آموخت، حتی اسما و علومی که فرشتگان از وجود و نشانههای آنها بیخبر بودند و گفتند: خدایا! تو خودت میدانی که این علوم را به ما یاد نداده بودی؟!
«وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ» (البقره، 31 و 32)
ترجمه: سپس علم اسماء [علم اسرار آفرينش و نشانههای حق] را همگى به آدم آموخت بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست مىگوييد [که قابلیت خلافت دارید]، اسامى اينها را به من خبر دهيد * گفتند: منزّهى تو! ما جز آنچه خود به ما آموختهاى علمى نداريم، همانا تو خود دانا و حكيمى».
ج – چرا انسان را از نطفه و خون بسته شدهای آفرید، اما به او چنین قابلیتی برای فراگیری علم داد و به او امر کرد که بخواند، و سپس با قلم خَلق و صُنع در کتاب خلقت و با قلم وحی، در کتب آسمانیاش، او را تحت تعلیم خود قرار داد و آن چه نمیدانست را به او آموخت؟ آیا برای بردن به جهنم، یا برای رسیدن به رشد، کمال، قُرب و سعادت ابدی؟!
«خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ» (العلق، 2 تا 5)
ترجمه: انسان را از علق آفريد * بخوان و پروردگار تو كريمترين است * همان كس كه به وسيله قلم آموخت * آنچه را كه انسان نمىدانست [بتدريج به او] آموخت.
●- در آیهی بعد میفرماید: اما این انسان، به محض آن که خُرده علم، خُرده مال، یا اندک قدرت و شهرتی به دست آورَد، خودش را غنی میبیند [در حالی که هم چنان فقیر و نیازمند است] و همین خود غنیبینی، سبب طغیانش میگردد. پس این طغیان انسان است که سبب به جهنم رفتنش میگردد.
به جهنم بردن نیز دلیل میخواهد:
بدیهی است که انسان عاقل و حکیم نیز کار بیهوده، پوچ و باطلی انجام نمیدهد، چه رسد به خداوند متعال، علیم، حکیم و سبحان! پس نه تنها کسی را برای به جهنم بردن نمیآفریند، بلکه چنان که انسان را با دلیل و حکمت آفرید و فرمود: مقصد نهایی رشد، کمال و خلیفة الله شدن اوست، فرمود: نه کسی الکی و مجانی به بهشت میرود و نه کسی بیدلیل و از روی جبر آفرینشی به جهنم برده میشود.
جهنم، جایگاهی برای اهل کفر، شرک، نفاق، ظلم و فساد است؛ چنان که بهشت، جایگاهی برای اهل ایمان، تقوا و عمل صالح است؛ پس اهل هر کدام، به جایگاهشان برده میشوند.
از اینرو، به غیر از آیات رحمت، مغفرت، عفو، لطف، کرم و جود عمومی، یک پرسش ریشهای برای عقول مطرح نمود مبنی براین که «چرا خدا شما را بی دلیل به جهنم ببرد؟!»
«مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا» (النساء، 147)
ترجمه: خدا را با عذاب شما چه کار (چرا شما را عذاب نماید) اگر شكرگزارى كنيد و ايمان آوريد؟ خدا شكرگزار و آگاه است.
یعنی: به جهنم رسیدن نیز دلایل خودش را دارد، چنان که کسی بیدلیل به بهشت برده نمیشود. تمامی این دلایل و مسببات را میتوان در دو کلمه خلاصه نمود: یکی در بُعد عملی میباشد که عبارت است از "شاکر بودن"؛ یعنی آدمی هم مُنعم را بشناسد و هم نعمت را بشناسد و هم قدرش را بداند و آن را ضایع نکند که سبب میشود رشد یابد – و دیگری در بُعد نظری و اعتقادی است که عبارت است از "ایمان".
خداوند متعال در این آیهی کریمه، عقول سالم را متذکر میشود که مبادا به خداوند متعال، بهتان ظلم و یا کار بیهوده بزنید که این افترایی بس بزرگ است؛ بلکه باید بدانید که او خودش "شاکر" است، شاکری که علیم نیز هست؛ پس برای هر کاری "قدر = اندازه"ای گذاشته و خود قدر ایمان و عمل صالح و شکر بندگانش را میداند و هرگز این رویکرد و تلاش آنها را ضایع و بیثمر نمیگرداند؛ پس هرگز خوب و بد، کافر و مؤمن، متقی و فاسد، عادل و ظالم را مساوی قرار نمیدهد و هر کدام را به مقصد و غایت خودشان میرساند، حال خواه بهشت و مقام قرب خودش باشد، و یا جهنم و مقام سفلی و محل عذاب.
«قُلْ لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (المائدة، 100)
ترجمه: بگو: «(هيچ گاه) ناپاك و پاك مساوى نيستند؛ هر چند فزونى ناپاكها، تو را به شگفتى اندازد! از (مخالفت) خدا بپرهيزيد اى صاحبان خرد، شايد رستگار شويد!
«وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَلَا الْمُسِيءُ قَلِيلًا مَا تَتَذَكَّرُونَ» (عافر، 58)
ترجمه: هرگز نابينا و بينا يكسان نيستند؛ همچنين كسانى كه ايمان آورده، و اعمال صالح انجام دادهاند، با بدكاران يكسان نخواهند بود؛ امّا كمتر متذكّر مىشويد!
این که امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام در دعای کمیل به خداوند متعال عرض میکنند که «به یقین اگر اراده و قسم تو این نبود که مؤمن و فاسق را مساوی قرار ندهی، اصلاً جهنم را خلق نمیکردی» مبتنی بر همین آیات و آیات دیگر میباشد.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
آیا میشود مستند به آیات قرآن کریم و احادیث، اثبات نمود که خداوند متعال انسان را در اصل برای بهشت آفریده و کسی را برای جهنم نیافریده است؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10379.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
قرآن بهشت و جهنم