چرا ما باید مامون را صرف اینکه شیعه هستیم لعن کنیم؟ عصر طلایی اسلام مگر از دوره هارون و الرشید و مامون شروع نشد؟ مگر در جنگ با روم، به جای غرامت، درخواست کتاب نکرد و آیا در قیاس با امام علی (ع) جز در عدل، در علم و سیاست عملکرد بهتری ندارد؟!
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
دقت شود که ماه رجب نزدیک است و ضدتبلیغ علیه امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، در دستور کار ستون پنجم در فضای مجازی قرار گرفته است.
شما مجبور نیستید که چون شیعه، سنّی و یا حتی غیر مسلمان هستید، کسی را لعن کنید، به ویژه بدون آن که بدانید "لعن یعنی چه؟!"؛ اما همگان مجبورند که به دور از تعصبات جاهلانه و موضعگیریهای مغرضانه، "شناخت" پیدا کنند و با "علم و بصیرت" تحلیل کنند و نظر بدهند؛ به ویژه نسبت به تاریخ، و بالاخص نسبت به حقایق دینی.
●- به نظر خودتان، چرا در فضای مجازی به دفاع از معاویه، یزید، هارون، مأمون و ... میپردازند؟!
●- چرا اگر سخن از اسلام، پیامبر اکرم و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین به میان آید، میگویند: «مربوط به 14 قرن پیش است»؛ اما در دفاع و یا توجیه جنایات ظالمان، چنین نمیگویند؟!
●- چرا اینها که در مقابله با اسلام، شعار "عرب عرب" سر میدهند، در دفاع از این خونخواران نمیگویند که همه عرب بودند و این چنین از آنها دفاع نموده و جنایتشانر را انکار، تحریف و یا توجیه میکنند؟!
●-چرا میگویند: اسلام به شمشیر اعراب وارد ایران شد، اما نه تنها نمیگویند که خلفای حکومتهای اموی و عباسی در ایران، از جمله هارون و مأمون، همه عرب بودند؛ بلکه میگویند: «اهل علم، سیاست و کیاست نیز بودهاند؟!»
●- به فرض که راجع به مأمون، شناخت درستی ندارند، چرا با او را با امیرالمؤمنین علیه السلام مقایسه کرده و در علم و سیاست برتر هم میخوانند؟!
●- مأمون، چه دستاورد علمی برای جهان بشریت داشته است، آیا درخواست کتاب و یا کمک به نشر افکار، اندیشهها و نظریاتی که مغایر با اسلام است، دستآورد علمی محسوب میگردد، یا سیاست حکومتی؟!
●●- بنابراین، معلوم میشود که این فرافکنیها، نه جنبۀ علمی دارد، نه تاریخی و نه حتی ملّی؛ بلکه فقط برای ایجاد تشویش، شک، شبهه و انحراف در اذهان عمومی میباشد و ریشه در جهل، دشمنی، بغض و کینۀ فرافکنان نسبت به اسلام و تشیع دارد.
لعن
برخی از عوام، گمان دارند که "لعن" یعنی "ناسزا گویی" و اگر کسی را "لعن" کنند، از روی تعصب، بغض، کینه و به قصد ناسزاگویی شخصی میباشد؛ حال فرقی ندارد که خویشان، دوستان یا دیگران را "لعن" کنند، و یا دشمنان اسلام و مسلمین را لعن کنند! در حالی که "لعنت" در مقابل "رحمت" قرار داد و انسانها نزد خداوند متعال، از دو گروه خارج نیستند، یا "مرحوم" او هستند و یا "معلون" او. یعنی دور از رحمت او.
«إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» (البقره، 159)
- كسانى كه دلايل روشن، و وسيلۀ هدايتى را كه نازل كردهايم، بعد از آنكه در كتاب براى مردم بيان نموديم، كتمان كنند، خدا آنها را لعنت مىكند؛ و همۀ لعن كنندگان نيز، آنها را لعن مىكنند.
«وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ» (الأعراف، 44)
- و بهشتيان دوزخيان را صدا مى زنند كه: «آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود، همه را حق يافتيم؛ آيا شما هم آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود حق يافتيد؟!» در اين هنگام، ندادهندهاى در ميان آنها ندا مىدهد كه: «لعنت خدا بر ستمگران باد!
و البته که هر کسی تاریخ را بدون در نظر گرفتن گرایشات مثبت و یا منفی خودش مطالعه کند، چه مسلمان و شیعه باشد و چه نباشد، به این نتیجه میرسد که هارون، مأمون و بسیاری از سایر خلفا، سلاطین (صاحبان سلطه)، پادشان و سران نظام سلطه در گذشته و حال، از قماش جاهلان (بیخردان)، مستکبران، کافران، ظالمان و جنایتکاران میباشند. بنابراین همه آنها در درگاه الهی و در درگاه الهی، "معلون = دور از رحمت" میباشند؛ چه کسی آنها را لعن بکند و یا نه تنها لعن نکند، بلکه تعریف و تمجید هم بنماید!
لعن شیعه
با توجه به نکات فوق، معلوم میشود که "لعن"، شیعه و سنّی و حتی مسلمان و غیر مسلمان نیز ندارد، بلکه هر عاقل و منصفی، مستکبران و ظالمان و جنایتکاران را "ملعون" میداند؛ مگر آن که خودش عاقل نباشد و با طرفداری، دفاع و توجیه ظلم آنها، از آنها شده باشد!
پس، "لعن" در اسلام، قرآن، تشیع و اهلش (شیعه)، دشمن شناسی است؛ شناخت حق و باطل و اهلش میباشد.
●- قیاس ملعونی چون مأمون، با انسان کامل و برتری چون امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام که باب علم و الگوی قسط و عدل بودند، نه تنها جاهلانه میباشد، بلکه فقط و فقط به قصد ضدتبلیغ علیه اولین جانشین پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، اولین امام شیعیان، و آخرین خلیفۀ سنّیها میباشد. یعنی: تبلیغ برای جایگزینیِ پادشاهان و خلفای ظالم و جنایتکار، به جای امامان حق!
عصر طلایی، یا دوران محنت و نکبت؟!
چه کسی و به چه دلیلی مدعی شده که دوران عباسیان، به ویژه هارون و مأمون، عصر طلایی اسلام و مسلمین بوده است؟! مگر با شعارهای بیمحتوا، یک عصری، آن هم در گذشته، طلایی میشود؟!
●- مأمون لعنة الله علیه، که با قتل برادرش به حکومت رسید، بیدرنگ تمامی دانشمندان و مردم عادی از مخالفان خودش را قتل عام نمود؛ بسیاری را به زندانهای مخوف انداخت و بسیاری را تبعید و آواره کرد ... – آیا به این میگویند: "کیاست و سیاست"؟! امروزه امریکا، انگلیس، اسرائیل و ... نیز همینکار را میکنند و گمان دارند که سیاستمدارترین نظامها هستند، اگر چه تماماً دچار "خطای محاسباتی" میباشند!
●- مأمون لعنة الله علیه، امام رضا علیه السلام را مجبور به هجرتی (تبعیدی) تنها و حتی از بدون خانواده نمود و بالاخره ایشان را ترور کرد و به شهادت رساند، و همینطور امام جواد علیه السلام را زندان و تبعید نموده و بالاخره به دخترش "ام فضل" دستور داد تا ایشان را با زهر ترور کرده و به شهادت برساند! آیا از آنان به جز علم، عقلانیت، ایمان، تقوا، درستی، خیرخواهی و سایر کمالات انسانی و حسنات رفتاری دیده بود؟! آیا این علم، کیاست و سیاست برتر است؟!
●- مأمون لعنة الله علیه، چه کار و خروجی علمی داشته است، جز آن که اندیشههای رومی باطل، و یا اندیشههای نادرست در میان مسلمانان [چون معتزله] را به جهان اسلام نفوذ داد و ترویج نمود، تا با اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله، و آموزههای اهل عصمت علیهم السلام مقابله کنند!
●- مسئله به نفوذ دادن، حمایت و ترویج فلسفههای یونانی یا اندیشههای انحرافی در اسلام ختم نشد؛ بلکه از یک سو اجازه نمیداد فرهنگ ناب اسلامی و قرآنی و آموزههای حدیثی و معرفتی اهل عصمت علیهم السلام بیان شود، و از سویی دیگر همچون پیوند وهابیت با آل سعود توسط انگلیس، معتزله را با دستگاه حکومتی پیوند داد، تا اندیشههای خود را با پشتیبانی و ارعاب حکومتی به مردم تحمیل کنند و دستور تفتیش عقاید داد، اجازه داد تا آنها هر کس از قضات، محدثین و کارکنان دیوان که به خلق قرآن ـ مخلوق و محدث بودن قرآن ـ معتقد نبودند را از مشاغلِ خود اخراج نمایند؛ و برای ترویج اندیشههای آنان، فرامین حکومتی صادر مینمود. [همان اندیشههایی که امثال دکتر سروش، در قالب ادبیات جدید مطرح کردند و به ویژه در دوران صدارت آقای خاتمی، فرافکنی و حمایت شدند)!
آیا این رفتارهای ظالمانه یعنی علم، کیاست، سیاست، مدیریت، قسط و عدل؟!
●●●- در فضای مجازی، از این مقایسههای غیر منطقی و با نتیجهگیریهای نادرست، بسیار میبینید؛ گاهی مخترعی را با امامی مقایسه میکنند و گاهی یک سلطان جایر را مقایسه میکنند و جالب آن که آنها را برتر معرفی میکنند! پس این علم نیست، مقایسۀ عاقلانه، عالمانه، محققانه و منصفانه هم نیست، بلکه فقط دشمنی و شیطنت جهت ایجاد انحراف در اذهان عمومی [به ویژه جوانان] میباشد!
مرتبط:
●- امام صادق علیه السلام بهتر است یا ادیسون؟ نه از لحاظ عصمت و امامت، بلکه خدمت به مردم و علم؟ (11 بهمن 1396)
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
چرا باید به صرف این که شیعه هستیم، مأمون را لعن کنیم؛ در حالی که فردی دانشمند بوده است و عصر هارون و مأمون، عصر طلایی اسلام لقب گرفته است؛ آیا به غیر از عدالت، در کیاست و سیاست، بهتر از حضرت علی (ع) عمل ننموده است؟!
پاسخ (نشانی لینک):
https://www.x-shobhe.com/history/11594.html
- تعداد بازدید : 1810
- 6 بهمن 1400
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: تاریخی