برای پاسخگویی به هجمۀ شبهات در فضای مجازی و نیز مصونیت خودمان از شبههناک شدن و رسیدن به یقینی محکمی که با هر شبههای متزلزل نگردد، چه کنیم؟! (تهران)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
وظیفه اصلی بر عهدۀ کسانی است که میدانند، آنها باید «تبیین» کنند؛ از مصادیق بارز «جهاد تبیین»، پاسخگویی به شبهات میباشد.
ابتدا توجه داشته باشید که هر پرسشی را شبهه ننامید. این خودش یک انحراف و خطای متزلزل کننده و بسیار پنهان [مستتر] میباشد تا هر کسی که پرسشی به ذهنش خطور نمود، گمان نماید که دچار «شبهه» شده است و به خودش القا کند که لابد ایمان من محکم نیست! و همین القای کاذب، اثر تخریبی خودش را میگذارد!
پرسش:
پرسش (سؤال)، یعنی کسی چیزی را نمیداند و با مطالعه و پرسش، جویا میشود تا بداند.
بدیهی است که آدمی در بدو تولد هیچ نمیدانست؛ پس از آن نیز هر چقدر هم دانشمند شود، نه تنها همه چیز را نمیداند، بلکه نادانستههای او، به مراتب بیشتر از دانش او میباشد؛ بنابراین، هر گاه با موضوعی مواجه شد که پاسخ برایش مهم بود، مطالعه میکند و یا میپرسد، تا به پاسخ برسد.
«وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (النّحل، 78)
- و خدا شما را از شكم مادرانتان در حالى كه چيزى نمىدانستيد بيرون آورد و براى شما گوش و چشمها و دلها قرار داد؛ باشد كه سپاسگزارى كنيد.
همین که از احوال هم جویا میشویم، خودش پرسش و پاسخ است؛ همین که هنگام خرید، قیمت کالا را روی بستۀ آن میخوانیم و یا از فروشنده میپرسیم، خودش پرسش و پاسخ است، چنان که مسائل ریاضی و یا هر معلوماتی که کسب مینماییم، به دنبال پرسشی است که در ذهن ایجاد شده است.
بنابراین، تا انسان زنده است و زندگی میکند، در ذهنش پرسشهای فراوانی پدید میآید که برخی را کنار میگذارد و در پی یافتن پاسخ برای برخی دیگر میرود.
شبهه
اما شبهه، دو گونه است. یک دسته به مطالبی گفته میشود که آن را به معانی متفاوت و حتی متضادی میتوان حمل نمود [مانند برخی از آیات]؛ لذا فرمود آنها را به محکمات برگردانید تا روشن شود - دسته دیگر، فقط برای ایجاد تشکیک در باورها و انحراف میباشد.
این دسته از شبهات، هر چند در قالب پرسش مطرح شوند، پرسش نیستند؛ بلکه شبیه نمودن باطل به حق، برای تزلزل و انحراف میباشند؛ لذا ممکن است که این دسته از شبهات، در قالب پرسش طرح نگردند و به شکلهای دیگری به اذهان القا شوند. ممکن است دو مطلب، دو خبر، دو موضوع و ...، چنان در کنار هم یا مقابل هم مطرح شوند که در ذهن مخاطب ایجاد شبهه بنمایند؛ و یا ماجرایی به گونهای «شبههناک» وانمود گردد.
قالب و ساختار شبهه در زبان فارسی، «اگر - پس» میباشد؛ یعنی یا به زبان میگویند و یا القا میکنند که «اگر این، چنین است، پس چرا آن، چنان است؟!» مانند این که بگویند: «اگر خدا عادل است، پس چرا در جهان فقر هست؟!» یا بگویند: «اگر نظام ما جمهوری اسلامی است، پس چرا در آن بیعدالتی، گرانی و بیکاری وجود دارد؟! در این موارد، هدف اصلی، دریافت پاسخ نیست، بلکه ایجاد تردید در اصل موضوع [همان اگرها] میباشد.
مطالعه (کسب علم)
مقصود از مطالعه، فقط تلاوت قرآن مجید همراه با تفکر در آیات و یا خواندن کتابهای متفاوت نمیباشد؛ شاید کسی با یک نگاه عمیق، آسمان را مطالعه کند و یا یک رفتار اجتماعی را مورد مطالعه قرار دهد و یا به خودش توجه کند. اما آن چه که مسلّم است، بدون علم، آگاهی، خبر و بصیرت، نمیتوان به پاسخ پرسشها و یا شبهات رسید.
●- حضرت موسی علیه السلام، از عبد صالح [حضرت خضر علیه السلام]، اجازۀ تبعیت خواست تا از «علم رشد» به او بیاموزد و ایشان اولین درس را در همان اولین گفتگو داد:
«قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا»
- موسی به او گفت آيا من از تو پيروی كنم تا از آنچه به تو تعليم داده شده است و مايه رشد است به من بياموزی؟!
«قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا * وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا» (الکهف، 66 تا 68)
- [خضر] گفت تو هرگز نمیتوانی با من شكيبائی كنی * چگونه میتوانی در چیزی که به آن احاطۀ خبری نداری [از کُنه و رموزش آگاه نیستی] صبر (شکیبایی) داشته باشی؟!
علت و معلول
حضرت موسی علیه السلام که نمیخواست این امکان را از دست دهد، گفت:
«قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا» (همان، 69)
- (موسی) گفت انشاء الله مرا شكيبا خواهی يافت، و در هيچ كاری مخالفت فرمان تو نخواهم كرد.
اما، این کار با «ان شاء الله و ماشاء الله» گفتن حل نمیشود؛ علت که نباشد، معلول نیز نخواهد بود. علم، آگاهی، خبر و بصیرت که نباشد، معلولش که صبر و مقاومت است نیز نخواهد بود؛ حتی برای پیامبر اولوالعزمی، چون حضرت موسی علیه السلام!
باور و ایمان
اما، اگر چه علم مقدم است، عقل به نور علم میبیند و بدون علم هیچ شناختی حاصل نمیشود؛ اما کسب علم، فقط نیمی از راه است و نیم دیگر به باور و ایمان مربوط میشود که کار قلب است و با میل و ارادۀ شخص حاصل میگردد.
بسیاری قرآن کریم را میخوانند، خوب هم میخوانند و چه بسا آیات را نیز خوب تفسیر بنمایند، اما چون به توحید، وحیانیت قرآن مجید و معاد ایمان نیاوردهاند، نه تنها از این علمشان نفعی نمیبرند، بلکه کاملاً به ضررشان تمامی میشود و به قول معروف «دزد با چراغ» نیز میشوند؛ چنان که فرمود:
«وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا» (الإسراء، 82)
- و ما از قرآن آنچه را برای مؤمنان مایه درمان ورحمت است، نازل میکنیم و ستمکاران را جز خسارت نمیافزاید.
کسی که به توحید، نبوت و وحیانیت قرآن کریم، ایمان و باور ندارد، تا در ذهنش پرسشی خطور میکند، میگوید: «شک کردم و دچار شبهه شدم» و یا حتی با خوشحالی میگوید: «اشکال و تناقضی در آیات یافتم!»؛ اما کسی به وحیانیت قرآن مجید ایمان دارد، میگوید: «به پرسشی رسیدهام که حتماً پاسخ دارد، اما من نمیدانم و باید جویا شوم تا بدانم»
«إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ» (البقره، 26)
- خداوند از اينكه مثال (به موجودات ظاهرا كوچكی مانند) پشه و حتی بالاتر از آن بزند شرم نمیكند (در اين ميان) آنها كه ايمان آوردهاند میدانند حقيقتی است از طرف پروردگارشان، و اما آنها كه راه كفر را پيمودهاند (اين موضوع را بهانه كرده) و میگويند منظور خداوند از اين مثل چه بوده است؟! (آری) خدا جمع زيادي را با آن گمراه و عده كثيري را هدايت میكند ولی تنها فاسقان را با آن گمراه میسازد.
امام خمینی رحمة الله علیه:
«گاهی وقتها، گوینده در عین حالی که خوب میگوید، در عین حالی که خوب مینویسد، کتاب توحید هم مینویسد، کتاب اخلاق هم مینویسد، لکن (فقط) همان نوشتن است و گفتن است و عرضه داشتن است، خودش از آن بیخبر است. بسیار مسائل است که گویندگان هر جا باید باشند میگویند، مسائل را طرح میکنند و خیلی هم خوب طرح میکنند. و خیلی هم خوب عرضه میکنند و دعوت خوب میکنند و موعظه خوب میکنند. لکن از باب اینکه خودشان ساخته نشدهاند، میگویند و خودشان بیخبرند.» (صحیفه امام خمینی، جلد 13، صفحه 398)
●- اگر چه علم مقدم است، اما این ایمان و باور، با توجه و اخلاص و تلاش برای خودسازی [تزکیه] به دست میآید؛ لذا در هدف از ارسال رسولان، «تزکیه» را بر تعلیم کتاب مقدم داشت و فرمود:
«كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ» (البقره، 151)
- همانگونه رسولی در ميان شما از نوع خودتان فرستاديم تا آيات ما را بر شما بخواند، و شما را تزكيه كند، و كتاب و حكمت بياموزد، و آنچه را نمیدانستيد به شما ياد دهد.
●- علم مقدم است، اما اگر تزکیه نباشد، علم سلاحی خواهد بود در اختیار فاسق، فاسد و ظالم. تزکیه نیز با ایمان و مبادرت به عمل صالح حاصل میگردد.
●- مؤمنان و افراد عاقل، صالح و با تقوای بسیاری را میشناسیم که علم چندانی ندارند و حتی از عوام میباشند؛ متقابلاً دانشمندان، عُلمای دین، مفسران و اهل قلم و گفتار بسیاری را میشناسیم که منحرف و منحرف کننده میباشند!
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم.
پرسش:
برای پاسخگویی به همجمۀ شبهات در فضای مجازی و نیز مصونیت خودمان از شبههناک شدن و رسیدن به یقینی محکمی که با هر شبههای متزلزل نگردد، چه کنیم؟!
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/Sience/12704.html
- تعداد بازدید : 257
- 11 تیر 1402
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون علم