نبوت - درس 10 / ادعای پیامبری (نبوت و رسالت)، اثبات میخواهد - معجزۀ قرآن مجید / بخش اول
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
مقدمه:
دو اصل قابل انکار نیست، یکی «اصل هدایت»، و دیگری «اصل علیت» و این که هر فعلی، فاعل میخواهد، پس هدایت نیز باید هدایت کننده (هادی) داشته باشد.
حتی ملحدان و کفار نیز نمیتوانند این دو اصل عقلی و عینی (مشهود) را رد، انکار و تکذیب نمایند، چرا که به چشم خود میبینند که در عالم خلقت، چیزی خود به خودی پدید نیامده و نمیآید؛ هر چیزی در جای خودش قرار گرفته و به سوی اهدافش هدایت میشود. هدایت کننده را نیز نمیتوانند انکار کنند، لذا پافشاری میکنند که عالم هستی، خالق، ربّ و هدایت کنندۀ زنده، علیم، حکیم، قادر و با ارادهای وجود ندارد، بلکه طبیعت کار خودش را میکند! اما، اگر کمی تفکر کنند، این ادعای بیدلیل و منطق را خودشان نیز نمیپذیرند، چرا که نتیجهاش «فعل بدون فاعل» میشود که نه تنها معقول نمیباشد، بلکه حتی یک نمونۀ خارجی هم ندارد که بدان استناد کنند.
هدایت، یا «تکوینی» است و یا «تشریعی». «هدایت تکوینی»، یعنی هدایتی که در پیدا شدن، چگونه بودن و چگونه شدن در خلقت صورت میپذیرد؛ مثل پدید آمدن کهکشانها، خورشید، ماه، زمین، ستارگان، گیاهان، حیوانات، انسانها و هر چه پیدایش یافته و مییابد، و قرار گرفتن هر کدام در جایگاه، مدار و مسیر خودشان:
«لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» (یس، 40)
- نه برای خورشید این توان (و امکان) هست که به ماه برسد، و نه شب از روز پیشی میگیرد، و هر کدام در مداری شناورند.
اما، آن گاه که موجودی به نام انسان خلق میشود و به او «عقل» و توان «اختیار و انتخاب» داده میشود؛ یقیناً بر سر دو یا چند راهیها قرار میگیرد که باید یکی را انتخاب کند، نیازی دیگری در او به وجود میآید که عبارت است از: یک - «در اختیار داشتن نقشۀ راه» که مستلزم تبینن و تعریف اول، آخر و مسیر میباشد. دو - «در اختیار داشتن قوانین درست، کامل و جامع»، قوانینی که «بایدها و نبایدها» و «چه باید کردها و نباید کردها» را برایش مشخص نموده باشد؛ یعنی «شرع یا شریعت».
پس او [انسان]، به غیر از هدایت تکوینی، به «هدایت تشریعی» نیاز دارد و خداوند سبحان، این نیاز او را با وضع و ابلاغ دین و شریعتش، توسط پیامبرانش، برآورده میسازد.
معجزه
پیش از این بیان شد که هر کسی میتواند با در نظر گرفتن فطرت خداپرستی در همگان و سوء استفاده از انتظار انسان برای هدایت الهی، ادعای پیامبری کند و بگوید که من فرستادۀ خدا هستم. لذا خداوند متعال، از یک سو این حق را به بندگانش داد که از مدعیان معجزه بخواهند، یعنی کاری که دیگران از انجام آن عاجز میباشند و معلوم میکند که کار خداوند سبحان است که به دست پیامبرانش به انجام میرسد، و از سویی دیگر، پیامبرانش را بیّنه (دلایل عقلی و معجزات) آشکار فرستاد تا حجّت بر همگان تمام شود. «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ - به درستی که رسولانمان را با بیّنههای روشن فرستادیم» (الحدید، 25)
بیان شد که معجزه، هم باید به روز باشد و هم باید توسط عدهای دیده شود.
بدیهی است که معجزات حضرات ابراهیم، موسی و عیسی علیه السلام را نیز همگان ندیدهاند، اما وقوعش به اثبات رسید و خبرش توسط ناقلان موثق به دیگران رسید؛ چنان که خداوند سبحان خود در قرآن مجید به آن معجزات متذکر شد و ما پذیرفتیم که اتفاق افتاده است؛ و این معجزات، همگی دلایل اثبات نبوت و رسالت میباشند، نه اثبات وجود خدا و معاد و ... .
معجزه آخرین پیامبر
معجزۀ آخرین پیامبر خداوند سبحان (خاتم الانبیاء و المرسلین) نیز باید هم به روز باشد و هم در اختیار همگان باشد؛ از این رو، به رغم معجزاتی چون شق القمر و ...، «قرآن مجید» به عنوان معجزۀ آخرین پیامبر قرار گرفته و معرفی میشود، چرا که مخاطبان ایشان، از آغاز بعثت تا آخر الزّمان، تمامی مردمان میباشند و هیچ معجزهای به غیر از «علم» که در «کتاب» میشود، پایداری ندارد.
اگر چه کمال فصاحت و بلاغت و جنبۀ هنری قرآن مجید را نیز از معجزات قرآنی برشمردهاند و چنین هم هست، اما باید دقت نمود که فصاحت، بلاغت (ادبیات) و هنر نیز «علم» و تجلی علم میباشند.
*- عصر مخاطبان آخرین پیامبر، عصر دین کامل و تمامیّت نعمت هدایت میباشد، چنان که در غدیر خم فرمود: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا - امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تكميل نمودم و اسلام را به عنوان آئين (جاودان) شما پذيرفتم» (المائدة، 3)
*- عصر مخاطبان آخرین پیامبر، عصر بلوغ عقلی انسان و عصر شکوفایی علم است، لذا در آخرین دین و شریعت الهی، تأکید بر «تفکر، تعقل و کسب علم» محور قرار گرفته است؛ چنان که در آیات بسیاری به کسب علم، ارجاع به عقل، جهت اخذ نتایج عقلی تصریح شده است:
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» (البقره، 164)
- به درستی که در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شب و روز، و كشتيهائی كه در دريا به سود مردم در حركتند، و آبی كه خداوند از آسمان نازل كرده، و با آن زمين را پس از مرگ زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهائی كه در ميان زمين و آسمان معلقند، نشانه هائی است (از ذات پاك خدا و يگانگی او) برای مردمی كه عقل دارند و میانديشند.
«وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ» (یس، 68)
- هر كس را كه طول عمر دهيم در آفرينش واژگونه میكنيم (و به ناتوانیهای دوران كودكی باز میگردانيم) آيا انديشه نمیكنند؟
تمامی این آیات، تذکر به علوم طبیعی است با نتیجهگیریهای عقلی.
امام موسی کاظم علیه السلام:
«إنَّ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حُجَّتَينِ: حُجَّةً ظاهِرَةً ، و حُجَّةً باطِنَةً ، فأمّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ و الأنبِياءُ و الأئمَّةُ عليهم السلام ، و أمّا الباطِنَةُ فَالعُقولُ» (الکافی، جلد 1، کتاب عقل و جهل)
- خداوند را بر مردمان دو حجت است: حجتى بيرونى و حجتى درونى. حجت بيرونى همان فرستادگان و پيامبران و امامان عليهم السلام هستند و حجت درونى همان خردها (عقول) میباشد.
*- عصر مخاطبان آخرین پیامبر، عصر نزدیکتر شدن جوامع، عصر گسترش ارتباطات و تعاملات میباشد، پس دیگر معجزاتی چون زنده درآمدن از آتش، یا شکافتن بحر با ضربۀ عصا، شفای کور و پیس و ...، معجزاتی که مردمان این عصر به آن نیاز دارند تا ادعای پیامبری آخرین فرستادۀ خداوند متعال را باور کنند، نمیباشند؛ بلکه معجزۀ برای آنان باید از سنخ استدلالهای عقلی، مؤلفههای علمی، گزارههای تاریخی صحیح و عبرتآموز، اخبار غیبی مستدل، حقوق و احکام شخصی و اجتماعی در تمامی شئون باشد و در ضمن در کمال ادبی و زیبایی جملات و قابل فهم عموم باشد و نیز همیشگی و قابل دسترس همگان باشد، و این مجموعۀ عظیم، فقط در قالب «کتاب» قابل ارائه میباشد و این کتاب است که تا ابد میماند و در اختیار همگان قرار میگیرد.
شهید آیت الله مطهری رحمة الله علیه:
«قرآن موضوعاتی را که معمولا زمینه هنر نمایی بشر در سخن سرایی است و افراد بشر اگر بخواهند هنر سخنوری خویش را بنمایانند آن زمینهها را انتخاب میکنند و سخن خویش را با پیش کشیدن آنها زیبا میسازند، از فخر، مدح، هجو، مرثیه، غزل و توصیف زیباییهای طبیعت، مطرح نکرده و درباره آنها داد سخن نداده است، موضوعاتی که قرآن طرح کرده همه معنوی است، توحید است، معاد است، نبوت است، اخلاق است، احکام است، مواعظ است، قصص است، و در عین حال در حد اعلای زیبایی است.
هندسه کلمات در قرآن بینظیر است، نه کسی توانسته یک کلمه قرآن را پس و پیش کند بدون آنکه به زیباییهای آن لطمه وارد سازد و نه کسی توانسته است مانند آن بسازد.قرآن از این جهت مانند یک ساختمان زیباست که نه کسی بتواند با جابجا کردن و تغییر دادن، آن را زیباتر کند و نه بتواند بهتر از آن و یا مانند آن را بسازد.
سبک و اسلوب قرآن نه سابقه دارد و نه لاحقه، یعنی نه قبلا کسی با این سبک سخن گفته است و نه بعدا کسی - با همه دعوتها و مبارزه طلبیهای قرآن - توانسته است با آن رقابت کند و یا از آن تقلید نماید.» (مجموعه آثار شهید مطهری، ج 2)
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
- تعداد بازدید : 197
- 27 بهمن 1401
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اصول اعتقادات نبوت