پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
همیشه آیات را کامل بخوانید و تجزیه ننمایید؛ حتی اگر لازم بود، آیات قبل و بعد را نیز بخوانید تا اولاً مفهوم و مقصود روشن شود و ثانیاً پاسخ بسیاری از پرسشها، در همان آیه یا آیات بیان شده است. دو آیۀ مورد بحث به شرح میباشد:
«لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (البقره، 256)
- در (پذیرش) دين، اكراهی نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابراين، كسی كه به طاغوت (بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر) كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمی چنگ زده است، كه گسستن برای آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست.
«وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ» (آل عمران، 85)
- و هر كس جز اسلام (و تسليم در برابر فرمان حق،) آيينی برای خود انتخاب كند، از او پذيرفته نخواهد شد، و او در آخرت، از زيانكاران است.
و در آیۀ دیگری فرموده:
«إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ» (آل عمران، 19)
- دين در نزد خدا، اسلام (و تسليم بودن در برابر حق) است. و كسانی كه كتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ايجاد نكردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در ميان خود، و هر كس به آيات خدا كفر ورزد، (خدا به حساب او ميرسد، زيرا) خداوند، سريع الحساب است.
اکنون به نکات بسیار مهم زیر توجه نمایید:
1- مقصود از «دین»، همان «اصول عقاید» است که در رأس آن شناخت و ایمان به توحید و معاد قرار دارد.
فرق است بین «دین» با «شریعت»، دین همان باورهای مبتنی بر جهانبینیها میباشد، اما «شریعت»، حقوق، احکام و بایدها و نبایدهای مبتنی بر دین میباشد. لذا نفرمود که در شریعت و اجرای حدود و احکام اجباری نیست، بلکه فرمود: در دین اکراه و اجباری نیست.
2- کلمات «اکراه و اجبار»، هر دو عربی میباشند، پس اگر میخواست بفرماید: «اجباری» نیست، همین را میفرمود؛ اما فرمود: «اکراهی» نیست و اکراه به اجباری بدآمدنی گفته میشود. دین خدا، منطبق با نظام خلقت و فطرت آدمی میباشد، لذا هیچ اجبار بدآمدنی در آن وجود ندارد.
3- «در دین اکراه یا اجباری نیست»، یعنی: شما را مانند فرشتگان، حیوانات، گیاهان و جامدات، مجبور نیافریدم، بلکه قدرت انتخاب دادهام.
4- علت این که شما را مجبور نیافریدم و اختیار در انتخاب دادهام، این است که از یک سو به شما دو فضیلت عقل و اختیار در انتخاب را موهبت نمودهام، و از سویی دیگر، راه رشد و گمراهی را کاملاً روشن کردهام؛ پس دیگر ضرورت و دلیلی برای اجبار باقی نمیماند. اما بدانید فقط کسانی که به الله جلّ جلاله ایمان میآورند و به طاغوت کفر میورزند، به رشد، کمال و فلاح میرسند.
همگان دین دارند
گرایش به دین، یک امر فطری است، لذا همگانی میباشد و به رغم شعارهای مبتنی بر «مخالفت با دین و ترویج بیدینی»، هیچ کسی در عالم بی دین محض نبوده، نیست و نخواهد بود؛ چرا که همگان نوعی نگرش به عالم هستی [جهانبینی] دارند که آن را باور نمودهاند. خواه درست باشد یا غلط، حق باشد یا باطل!
در قرآن مجید، خطاب به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله امر نمود که به کفار بفرماید: «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ - دین شما برای شما و دین من برای خودم» (الکافرون، 6)؛ و این یعنی، حتی کفار نیز بیدین نیستند و نوعی دین دارند.
انتخاب:
برخورداری از قدرت انتخاب و یا به تعبیری دیگر «آزادی در انتخاب»، به هیچ وجهی دلیل بر درست و به حق بودن انتخاب نمیباشد؛ چنان که اکثریت آراء نیز دلیلی بر درستی رأی نمیباشد.
اکثریتی، زیر پا گذاشتن حکم خدا و نقض بیعت با رسول الله صلوات الله علیه و آله در غدیر خم را ترجیح دادند و به غصب خلافت و حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام و حاکمیت منتخب سقیفه رأی دادند؛ اما به حق نبود! اکثریت قابل توجهی، به قتل سید الشهداء، امام حسین علیه السلام در کربلا، رأی دادند و این گزینه را انتخاب نمودند که به حق نبود و ... .
امروزه نیز شاهد انتخابها و رأی اکثریتهایی در سرتاسر جهان هستیم که نه تنها عاقلانه و به حق نیست، بلکه عین جهل و ظلم میباشد. مانند رأی سازمانهای بین المللی و حکومتهای نظام سلطه، به غصب فلسطین و به رسمیت شناختن حکومت جعلی اسرائیل!
دین نزد خدا اسلام است
بنابراین، مردمان جهان، پیرو ادیان، مذاهب و مکاتب متفاوتی میشوند، اما خداوند متعال متذکر میگردد که شما را بیهوده نیافریدهام، سر خود رها نکردهام، عاقبت همه به سوی من بازمی گردید، همه مسئول (مورد سؤال) میباشید، حساب و کتاب و در نتیجه ثواب و عقابی در کار هست؛ پس دینی را انتخاب کنید که خداوند سبحان برای شما وضع نموده است و به آن راضی میباشد: «وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا - و اسلام را به عنوان آئين (جاودان) شما پذيرفتم» (المائدة، 3) - فقط به دینی که خودم برای شما وضع نمودهام، راضی میباشم.
از اینرو، تصریح و تأکید نمود که مختارید هر کسی یا هر چیزی را إله خود قرار دهید و هر دینی را برای خود برگزینید، اما تنها دین اسلام نزد من مقبول میباشد و به غیر از دینی که خودم برای شما وضع نمودهام را قبول نمیکنم.
●- دقت شود که تمامی ادیان الهی، همان «اسلام» میباشند؛ خداوند واحد و احد، برای انسان و معادش، چند دین متفاوت وضع ننموده است، لذا تمامی انبیای الهی، مردمان را به اسلام (تسلیم در برابر امر خدا) دعوت نمودهاند. چنان که در آیات متعددی تصریح شده که حضرات نوح، موسی و سایر انبیای الهی علیهم السلام، همگی به مسلمانی خود اقرار و تصریح داشتهاند.
«فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ» (یونس علیه السلام، 72)
(حضرت نوح به قومش گفت:) و اگر روى برگردانید، من مزدى از شما نمىطلبم، پاداش من جز بر عهده خدا نيست و من امر شدهام که مسلمانان باشم.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم.
پرسش:
در آیهای نوشته: «در انتخاب دین هیچ اجباری نیست» اما در آیۀ دیگری نوشته: «فقط اسلام مورد قبول خدا است». آیا این دو آیه در عرض هم نیستند و منافات ندارند.
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/quran/12695.html
کلمات کلیدی:
قرآن