- و ای آنکه درخواستها، گنجهایش را از بین نمیبرد * و دستآویزها، حکمتش را تغییر نمیدهد * و رشتۀ حوایج نیازمندان از او قطع نمیشود * و دعای دعاکنندگان او را خسته و درمانده نمیکند... .
- خدایا! برای من در پیشگاه حضرتت حاجتی است که دست طاقت و توانم از دستیابی به آن کوتاه است و رشته چارهام، بدون لطف تو بریده است و نَفْسم در نظرم چنین آراسته که رفع نیازم را از کسی بخواهم که رفع نیازهایش را از تو میخواهد و در حاجاتش از تو بینیاز نیست؛ این درخواست حاجت از غیر تو لغزشی است از لغزشهای خطاکاران و افتادنی است از افتادنهای گناهکاران.
- آنگاه به یادآوری تو، از خواب غفلت بیدار شدم؛ و به توفیق تو از عرصهگاه لغزشم برخاستم؛ و به راهنمایی تو از افتادنم به وادی خطر بازگشتم؛ و از علل درافتادن به گمراهی دست برداشتم.
- روی این حساب-ای خدای من- با اشتیاق و شوق آهنگ تو کردم؛ و از باب اطمینان به تو، امیدم را به سوی حضرتت آوردم.
شرح بیشتر
«دعا»، خواندن خداوند سبحان و درخواست از اوست و هر کسی را با نامهایش صدا میزنند.
در قرآن کریم متذکر گردید که «خدا را «الله» بخوانید یا «رحمان» بخوانید، در هر حال او را خواندهاید و نامهای نیکو همه از آن خداست» (الإسراء، 110)؛ اما خواندن او، با نامی که متناسب موضوع و نیاز شماست؛ به مراتب نیکوتر است و بیانگر شناخت (معرفت) و توجه دعا کننده میباشد.
به عنوان مثال: کسی که طالب رحمت اوست، او را یا رحمان و یا رحیم بخواند؛ و کسی که طالب مغفرت اوست، او را را یا غفار بخواند. بدیهی است کسی که او را برای انتقام از جانیان امریکا، انگلیس و اسرائیل غاصب میخواند، «یا لطیف و یا منّان و یا رئوف» نمیگوید، بلکه او را «یا قوی، یا عزیز و یا منتقم» میخواند.
خواندن خداوند سبحان، با نامهایی که متناسب با نیاز میباشد؛ معرفت (شناخت) دعا کننده را ارتقا میبخشد و دعایش را خالصانهتر مینماید؛ مضافاً بر این توجه به هر نامی، باب رحمت از همان باب را به روی دعا کننده باز میکند.
در این فرازها، دعا با «اللّهم» شروع شد که «الله» اسم خاص و جامع اوست که تمامی اسماء را در بر دارد؛ اما بلافاصله عرض نمود: «يَا مُنْتَهَى مَطْلَبِ الْحَاجَاتِ - ای نهایت مطلب حاجات»؛ یعنی من در این دنیا، نیازها و خواستههای مادی و معنوی بسیاری دارم، اما هیچکدام هدف نهایی و محبوب غایی من نیستند، بلکه همه را سبب و وسیله برای قرب تو میدانم و نهایت خواستۀ من، تو هستی.
سپس به خداشناسی، توحید و باورهایت اشاره مینمایی و میگویی: «رسیدن به تمام خواستهها در دست توست» و دوباره چگونگی شناختت از او را در برآوردن حاجات، بیان مینمایی که «برآوردن خواستهها، گنجهایت را به پایان نمیرساند - حکمتت را تغییر نمیدهد و کثرت دعا کنندگان و دعاهایشان، تو را خسته نمیکند و ... .
●- خواستۀ انسان، به چیزی است که به آن نیاز دارد، اما آن را ندارد؛ لذا باید برای به دست آوردنش، در بیرون از خود جستجو کند. کسی که از علمی برخوردار شده، در آن علم به نزد معلم نمیرود، بلکه رجوع به معلم، برای کسب علمی است که ندارد.
اما، «بیرون از خود»، یا خداوند سبحان است و یا دیگران؛ عقل و قلب فرمان میدهند که از خداوند منّان بخواه که مالک، ربّ و رازق همه چیز است و هوای نفس میگوید: «این را از فلانی بخواه، شاید به تو بدهد!»
تمامی انحرافات، وابستگیهای فردی و اجتماعی و حتی سیاسی و حکومتی و بدبختیها، به خاطر همین «إله و ربّ» گمان نمودن دیگران میباشد که فرمان نفس است و شیاطین نیز در شعلههایش میدمند.
شاید هنگام نیاز شدید، اولین چیزی که به ذهن خطور کند؛ همین درخواست از دیگران باشد که غفلت است؛ اما اگر خدا لطف کند، از این خواب غفلت بیدار میشوی و میبینی که همگان چون خودت مخلوق و نیازمند میباشند و غنی و حمید و برطرف کنندۀ نیازها، فقط اوست.
در این مرحله، اقرار مینمایی و به خودت نیز متذکر میشوی که بیدار شدم - متوجه و بصیر شدم - از لغزش باز ایستادم و از خطر گمراهی آگاه گشتم و به سوی تو برگشتم. اندیشه نمودم و با خود گفتم: «چگونه نیازمندی از نیازمند دیگر درخواست کند و از کجا تهیدستی به تهیدستی دیگر میل و رغبت نشان دهد؟!»
- و با برآورده شدن تقاضایم و روا شدن حاجتم و رسیدن به مطلبم؛ پیش از برخاستن از جایم و با آسان ساختن مشکلم و با سرنوشت خوبی که در تمام امور برایم رقم میزنی، کارساز من باش.
و در خاتمه نیز دعایت را با ذکر صلوات مزین کن، چرا که صلوات دعای مستجاب است و فرمودهاند که خداوند کریمتر از آن است دعای اول و آخر [صلوات] را مستجاب گرداند و دعای بین آنها را مستجاب ننماید.