نگاهی محققانه به قصۀ "هلوکاست" – بخشی از سخنرانی خانم دکتر نیلوفر چینیچیان، در وبینار «مروری بر هولوکاست در جنگ دوم جهانی؛ بازخوانی در پرتو صلح و همزیستی جامعه بشری» (؟!)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
دکتر نیلوفر چینیچیان، محقق و استاد دانشگاه: ... من به عنوان یک محقق و دانشگاهی اجازه ندارم که از نگاه ژورنالیستی به وقایع بنگرم و توصیهام به جامعه علمی این است که هر واقعه در گذشته و حال را، و به ویژه جنگها و کشتارهای جمعی را از منظر «چیستی، چرایی و چگونگی» بررسی نمایند.
ماجرای هلوکاست در جنگ جهانی دوم، هم چنان در سرتاسر جهان، موضوع بحث قرار میگیرد تا همیشه زنده بماند؛ در این بخش نیز موضوع هلوکاست، موضوع بحث قرار گرفته است که باید اندیشید که چرا و چه دلیلی ایجاب میکند که مقولهی مهم و حیاتی «صلح جهانی و همزیستی جامعه بشری»، آن هم در محافل علمی جمهوری اسلامی ایران، و در این شرایط سیاسی، از مبدأ و منظر هلوکاست مورد بحث قرار گیرد؟!
[این پایگاه: بدیهی است که مقصود از انتخاب این عنوان برای کنفرانس، پذیرش اسرائیل و همزیستی با صهیونیستها میباشد، چرا که یهود در هیچ جای عالم در تهدید و خطر قرار ندارد که یک عده در ایران نگران تکرار هلوکاست باشند، اما اسرائیل در خطر نابودی قرار گرفته است].
ادامه سخنرانی: در هر حال در بحث و بررسی پیرامون هلوکاست، میتوان این ماجرا را از دو دیدگاه مورد بررسی قرار داد: یک دیدگاه، همان گزارشات کلیشهای و تبلیغاتی میباشد که رواج دارد؛ اما دیدگاه دیگر، نگاه محققانه و کارشناسانه و به دور از اهداف و مقاصد سیاسی و تبلیغاتی صهیونیستی میباشد.
بدیهی است که برای اندیشمندان، محققان، فرهیختگان، مورخان، و به ویژه در عرصۀ علوم سیاسی، پرسشهای پاسخ داده نشدۀ بسیاری وجود دارد که شاید هیچگاه پاسخ روشنی به آنها داده نشود.
به عنوان مثال:
یک – چه اصراری وجود دارد که ماجرای "هلوکاست"، آن هم آنطور که ترسیم میکنند، همیشه در اذهان عمومی زنده بماند و این در حالیست که همین هفته گذشته، کمیساریای عالی سازمان ملل برای پناهندگان، در گزارش خود راجع به تحمیل جنگ داخلی به سوریه، با 320 هزار کشته و بیش از 11 میلیون گرسنه، آن را "جنگ فراموش شده" نامیده است! چرا از جنگی که به حسب ظاهر حدود یک سال پیش پایان یافته، ولی همچنان ادامه دارد، تحت عنوان "جنگ فراموش شده" یاد میشود، اما هلوکاست 80 سال پیش، باید در اذهان زنده بماند؟!
دو – به فرض که ماجرای هلوکاست، همانگونه که آنها میگویند، اتفاق افتاده باشد، چرا باید غرامتش را به جای آلمان، سرزمین و ملت فلسطین متحمل شوند؟!
سه – جنگ تحمیلی بر ایران، حدود 320 هزار شهید داشته است، حالا اگر کسی بگوید: «200 هزار بودند، یا بگوید 500 هزار بودهاند» هیچ اتفاقی نمیافتد، چنان که اگر بگویند کل جنگ جهانی 26 میلیون یا 36 میلیون کشته داده است، هیچ اتفاقی نمیافتد، اما تعداد 6 میلیون کشته یهودی در هلوکاست، در قوانین کیفری ثبت شده است و هر کسی حتی یک نفر کمتر بگوید، جرم محسوب شده و محاکمه و مجازات میشود! مگر یک واقعه تاریخی، به عنوان یک فصل و ماده قانونی مصوب میگردد؟!
جهار – ما به عنوان محققان و کارشناسان و دانشگاهیان، از کجا بدانیم که واقعاً ماجرای هلوکاست چه بوده است، و آیا اصلاً چنین ماجرایی حقیقت دارد یا نه و اگر دارد، چند نفر در آن قربانی شدند؟!
اجازه دهید، دو سند را راجع به منشأ و پایۀ رقم شش میلیون قربانی، که نه تنها ثبت کردهاند، بلکه آن را به عنوان قانون آوردهاند، برای شما بازگو نمایم:
● – بر اساس گزارش swr.de مورخ 27 ژانویه ، 2020 - سازمان دهندگان بررسی قتل عام یهودیان در جنگ جهانی دوم، در کنفرانس Wannsee (وانسی) سال 1942، که در آن بررسی نابودی سیستماتیک یهودیان برنامه ریزی شده بود، مدعی شدند که چون قبل از جنگ جهانی، در مجموع 11 میلیون یهودی در کل اروپا زندگی میکردند و پس از جنگ جهانی، تعدادشان به 5 میلیون رسید، پس حتماً شش میلیون نفر بقیه، قتل عام شدهاند! چهار میلیون در آلمان و دو میلیون در جنگ با روسیه در در مناطق تسخیر شده توسط ورماخت! در حالی که نه رقم 11 میلیون قطعی است و نه پنج میلیونِ باقی مانده و نه شش میلیونِ قربانی شده!
پرسش محققان این است که به ویژه در اوضاع امروزی که همه با شرایط جنگی آشنا هستند، آیا امکان ندارد که بیش از یک میلیون نفر از این تعداد، به کشورهای خارج از اروپا مهاجرت کرده باشند؟! و آیا امکان ندارد که تعداد کثیری از آنان، از ترس مرگ، یهودی بودن خود را اعلام نکرده باشند؟ چطور میشود استناد کرد که چون قبل از جنگ 11 میلیون یهودی در اروپا بودند و پس از جنگ 5 میلیون در اروپا نفر بودند، پس حتماً 6 میلیون نفر بقیه کشته شدهاند؟!
در همین گزارش آمده که آمار یهودیان کشته شده در اروپای شرقی، در سال 1991 و با راهنمایی مورخی به نام "ولفگانگ بنز" آغاز شد و در خاتمه مینویسد: رقم شش میلیون، یک رقم نمادین است، و ما باید رقم را 8 میلیون بگوییم تا پس کسر مهاجران و یا کسانی که از ترس یهودی بودن خود را اعلام نکردهاند، به همان شش میلیون برسد؛ پس این رقم کاملاً قطعی است؟!
آیا این روش یک تحقیقات علمی و مستند میباشد که رقمهای فرضی را بیفزاییم یا کسر کنیم تا بالاخره رقم 6 میلیون حفظ بماند و قطعی شود؟!
اِنسیکلُ پدیدا «Encyclo pedia» مورخ 17مه 2019 - در گزارش خود، ضمن تأیید قطعی قتل عام یهودیان در ماجرای هلوکاست مینویسد:
«هولوکاست کاملاً مستندترین مورد نسل کشی است. با این وجود، ثبت دقیق افرادی که در نتیجه سیاستهای نازیها کشته شدهاند غیرممکن است. حتی یک سند جنگی وجود ندارد که به وضوح نشان دهد که چند نفر کشته شدهاند.»
در این گزارش تحقیقی آمده است:
«سازمانهای دولتی و سازمانهای یهودی از دهه 1940، برای ارزیابی دقیق میزان تلفات انسانی از سوابق مختلفی کمک و مشاوره گرفتهاند. این موارد شامل سرشماریها، بایگانیهای آلمان، بایگانیها و اسناد تحقیقات پس از جنگ بوده است. اما در عین حال، برآوردهای فعلی میتوانند در هر زمان تغییر کنند، به عنوان مثال وقتی اسناد جدید کشف میشوند یا مورخان به اطلاعات دقیقتری برسند. با این حال ، پس از 70 سال تحقیق و بایگانیهای همیشه در دسترس، تعیین دقیق رقم امکان پذیر نخواهد بود. بعید است این حوزه تحقیقاتی در سالهای آینده تغییر چشمگیری کند».
در این گزارش، پس از ارائه جداولی مدون از تعداد کشته شدگان در هر اردوگاه -هر چند به قصد این که بگوید چه بسا قربیانیانِ بیشتری نیز بودهاند- میافزاید: «حتی یک سند جنگی وجود ندارد که حاوی برآورد مرگ یهودیان طبق این جداول باشد»!
●- اما در عین حال، رقم شش میلیون قربانی، در قوانین کشورهایی چون فرانسه و آلمان، به صورت یک قانون درآمده است و کم کردن این رقم، پیگرد حقوقی و قانونی دارد!
مگر جرم روژه گارودی، فیلسوف و محقق نامی فرانسوی، چه بود؟ آیا دزدی، قتل یا جاسوی کرده بود؟! خیر، بلکه جرم نانوشتهاش این بود که پس از گذر از کمونیسم و مسیحیت، به اسلام گروید و جرم نوشته شدهاش، تحقیقات و تألیف کتابی بود که در آن رقم شش میلیون کشته در هلوکاست را "افسانه" خوانده است! البته این کتاب در فرانسه ممنوع الچاپ شد و سپس در اسپانیا منتشر گردید.
اکنون ما در این بحث، در پی اثبات یا نفی نظریات روژه گارودی نیستم، اما پایگاه فرانسوی «rfi.fr» در 15/06/2012، نوشت:
«وی در دهه 1990، کتاب «اسطورههای بنیانگذار سیاست اسرائیل» را منتشر کرد و در میان دیگر ادعاهای بحث برانگیزش، با سند و مدرک دلیل آورد که هیتلر اصلاً دستور اخراج و نابودی یهودیان را صادر نکرده بود و بیماری تیفوس دلیل مرگ بسیاری و از جمله یهودیان بود و نه اتاقهای گاز در اردوگاههای کار اجباری نازیها. اما، به دنبال اعتراضات در مطبوعات ، گارودی تحت قوانین سختگیرانه فرانسه تحت پیگرد قانونی قرار گرفت، محاکمه و مجازات شد»!
فرانس 24 «france24» که پایگاه خبری رسمی فرانسه است، مورخ 15/06/2012، در گزارش خبر وفات گارودی مینویسد: «دادگاه به این نتیجه رسید که او رقم شش میلیون کشته یهودی را تحریف کرده است، لذا او را محکوم و مجازات نمود»!
●- بنابراین، وقتی خود آنها اذعان دارند که هیچ سند متقنی وجود ندارد و برخی از مورخان و محققان نیز تمامش را افسانه میخوانند، ما اینجا بر اساس کدام مستنداتی بحث و بررسی نماییم؟!
***
اما، نکته اینجاست که در بیان انگیزه علل لزوم توجه ویژه به هلوکاست و بحث پیرامون آن در محافل علمی، میگویند: «ببینیم چه کنیم که هلوکاست دیگری اتفاق نیفتد»؟! حال ما میپرسیم: «مگر چند هلوکاست تا کنون اتفاق افتاده است»؟!
چرا در محافل علمی، تحقیقاتی یا حتی ژورنالیستی جهان، حتی در کشور خودمان، نمیگویند: «بحث و بررسی کنیم و ببینیم چه کنیم که دیگر فلسطین به سلطه اسرائیل در نیاید، یا مردمانش کشته و آواره نشوند، آنها را از سرزمینهایشان اخراج نکنند و به شهرک سازی بر روی خانههای ویران شدۀ آنها ادامه ندهند»؟!
چرا نمیگویند: بررسی کنیم که چه باید کرد تا دیگر جنگ ویتنام، جنگ تحمیلی بر ایران، نسل کشی مسلمانان در بوسنی واقع در قلب اروپا تا میانمار واقع در شرق آسیا اتفاق نیفتد؟ و چه کنیم که دیگر غرب نتواند از میان مردمان همین منطقه، القاعده، طالبان، داعش و بوکوحرام بسازد و به جان زن و مرد و کودکشان بیندازد؟!
مردم ما، تقریباً از "ایغور" هیچ نمیدانند، و تردیدی نیست که "ظلم"، هر کجا و به هر مقداری که باشد و به هر شکلی که تحمیل گردد، بد و منفور است و "ظالم"، هر که باشد محکوم است؛ اما؛ همانهایی که هنگام سخن از فلسطین و غزه میگویند: «به ما چه ربطی دارد و ما ایرانی هستیم» از وقتی نظام سلطه امریکا و بالتبع اروپای وابسته، ایغور را بهانه برای فشار سیاسی و حمله تبلیغاتی به چین کرده است، میگویند: «چرا جمهوری اسلامی ایران، از مسلمانان ایغور دفاع نمیکند»؟! حال طرح "هلوکاست" در محافل علمی، تحقیقاتی و دانشگاهی ما نیز همان قصه است
●- مردم ما، تقریباً از "ایغور" هیچ نمیدانند، و تردیدی نیست که "ظلم"، هر کجا و به هر مقداری که باشد و به هر شکلی که تحمیل گردد، بد و منفور است و "ظالم"، هر که باشد محکوم است؛ اما؛ همانهایی که هنگام سخن از فلسطین و غزه میگویند: «به ما چه ربطی دارد و ما ایرانی هستیم» از وقتی نظام سلطه امریکا و بالتبع اروپای وابسته، ایغور را بهانه برای فشار سیاسی و حمله تبلیغاتی به چین کرده است، میگویند: «چرا جمهوری اسلامی ایران، از مسلمانان ایغور دفاع نمیکند»؟! حال طرح "هلوکاست" در محافل علمی، تحقیقاتی و دانشگاهی ما نیز همان قصه است!
آیا جامعه بشری، امروزه هیچ جنگ، کشتار، نسل کُشی، حتی بچه کُشی ندارد و با تروریسم دولتی و غیر و دولتی مواجه نیست و تنها دغدغه و نگرانیاش، احتمال تکرار هلوکاست میباشد؟!
من به عنوان یک محقق، به صراحت میگویم که موضوعی تحت عنوان «چه باید کرد تا هلوکاست دوباره تکرار نشود»؟! یعنی: «ببینیم چه باید کرد تا اسرائیل از بین نرود»؟! وگرنه یهودیان جهان، نه تنها در امنیت کامل زندگی میکنند، بلکه کل سیاست و اقتصاد جهان را در دست گرفتهاند.
بنابراین، من از مقولهی بررسی "هلوکاست" عبور میکنم، چرا که موضوع امروز مردم ایران و جهان نمیباشد.
مشارکت و همافزایی – موضوع و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
موضوع:
نگاهی محققانه به قصۀ "هلوکاست" – بخشی از سخنرانی خانم دکتر نیلوفر چینیچیان، در وبینار «مروری بر هولوکاست در جنگ دوم جهانی؛ بازخوانی در پرتو صلح و همزیستی جامعه بشری»
متن (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10839.html
- تعداد بازدید : 1962
- 8 اسفند 1399
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی جنگ و جهاد اندیشه و مباحث نظری