قانون – 2/ بخش دوم: ما چگونه جذب یا دفع میشویم و آیا اختیاری در آنها داریم یا خیر، و اگر داریم، چقدر؟ (9:26 دقیقه)
بسم الله الرحمن الرحیم - الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
سلام بر بقیة الله فی ارضه، و سلام بر شما گرامیان؛
عبدالله چینی چیان هستم که سومین بحث از "قانون" را در پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه)، تقدیم مینمایم.
در جلسه گذشته، راجع به کلیات قانون "جاذبه و دافعه"، حتی در معنویات صحبت کردیم و لطفاً هر کسی نشینده، اول آن بحث را گوش کند (لینک). در این جلسه میخواهیم بحث کنیم که «ما چگونه جذب یا دفع میشویم و آیا اختیاری در آنها داریم یا خیر، و اگر داریم، چقدر؟»
ابتدا لازم است هر کسی، هر شناخت و باوری که دارد، دقت کند که حقایق عالم هستی و قوانین حاکم بر آنها، با نظر من و شما و دیگران تغییر نمیکند.
برخی که هم بیخرد و نادان (جاهل) هستند و هم متکبر، اولاً گمان میکنند که مثلاً اگر بگویند: «خدا هست» او هست میشود و اگر بگویند: «نیست» او نیست میشود – اگر بگویند که «معاد، قرآن و اسلام» حق است، این حقایق حق میشوند و اگر انکار و تکذیب کنند، ناحق و باطل میشوند! در صورتی که در حقایق عالم هستی، تغییری رخ نمیدهد، بلکه جهت و سرنوشت خودشان است که متغیر میشود.
ثانیاً این گروه چون علم ندارد و عقل شریف را نیز به کار نمیاندازد، همیشه از "ظنّ و گمان" پیروی میکنند! فرمود:
«وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» (النّجم، 28)
- و آنان به اين سخنى كه مىگويند هيچ دانشى ندارند؛ آنها جز از گمان و خيال خود پيروى نمىكنند و به راستى گمان براى دريافت حقّ اندك كفايتى ندارد. (حقيقت را آشكار نمىسازد).
بنابراین، قانون جاذبه و دافعه، چه بر عالم ماده و چه عالم معنا حاکم است؛ پس برای انسان راه گریزی وجود ندارد؛ لذا مهم این است که بداند به چه چیزی جذب میشود و از چه چیزی دفع میشود و چگونه؟ و آیا اختیاری در جذب و دفع شدن دارد یا خیر؟
قانون توجه:
بله، انسان اختیار دارد، منتهی در حد انتخاب هدف و رویکرد. یعنی همان «وجه – جهت»؛ بیش از این اختیاری ندارد.
اجازه بدهید که مثالی بیاورم: فرض کنید که بر در غاری ایستادهاید، بیرون کاملاً روشن است و غار کاملاً تاریک و ظلمانی. اگر شما غار را هدف بگیرید و رو به آن کنید و درونش بروید، همه جا و همه چیز برای شما تاریک میشود، اما اگر محیط بیرون را هدف بگیرید و رو به آن کنید، همه جا برای شما روشن خواهد بود. پس روشنایی و تاریکی، سر جای خودشان هستند و با نظریه، ظنّ و گمان ما تغییر نمیکنند، بلکه مهم همان جهتگیری و توجه ماست.
اگر کسی جهت خودش را دنیایی کند، مجذوب دنیا میشود و از سعادت ابدی دفع و دور میشود، و اگر کسی خدا و معاد را هدف بگیرد و جهتش را خدایی کند، خداوند سبحان ولایت بر او را میپذیرد و او را از ظلمات به سوی نور خارج میسازد: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ / البقره، 257»
اجازه بدهید که یک اشارۀ کوتاه قرآنی، راجع به مقولۀ مهم "وجه و جهت" داشته باشیم.
در قرآن کریم تصریح شده که «كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ»؛ متأسفانه در بیشتر ترجمهها نوشتهاند: «همه چیز فانی و هلاک است، به غیر از ذات مقدس او»، در حالی که در آیه، بحث از "وجه خداست"، نه خود خدا و ذات مقدس او. "وجه الله"، یعنی: «جهت او».
در حدیثی که امام خمینی رحمة الله نیز به آن اشاره نمودند، میفرماید: «شهید نظر میکند به وجهالله»، آیا یعنی: نظر میکند به ذات مقدس خدا؟! خیر بلکه به وجه او نظر میکند، در زیارت امامان میگویید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَجْهَ اللَّهِ»، در دعای ندبه میگویید: «أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذى إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیاءُ»، یعنی: کجاست آن وجه خدا که اولیای الهی متوجه او هستند؟
●- یک عده به حضرت ابراهیم علیه السلام گفتند که ما ستارگان را میپرستیم! عدهای دیگر گفتند: ماه بزرگتر است و عدهای هم گفتند: خورشید از همه بزرگتر است و ما آنها را میپرستیم!
حضرت در اینجا بحث از ماده، حدوث، حرکت، نیاز، تکامل، تغییر و فنای ماده و سایر براهین عقلی ننمودند، بلکه ابتدا بحث از "محبت" نمودند و فرمودند: «لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ – من افول کنندهها را دوست ندارم»، یعنی در آنها جاذبهای که سبب محبت و کشش من برای پرستش آنها شود، وجود ندارد.
حضرت ابتدا به معرفی الله جلّ جلاله نیز نپرداختند، بلکه به "وجه، توجه و جهتگیری" خودشان اشاره نمودند و فرمودند:
«إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (الأنعام، 79)
- من روى و جهت خودم را به سوى كسى كردم كه آسمانها و زمين را گشود؛ من در ايمان خود خالصم؛ و از مشركان نيستم!
خداوند متعال، در دعوت بندگانش به دین قیم، استوار و نگاه دارنده، میفرماید که "توجه، وجه و جهت" خودت را به دین فطرتت برگردان:
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (الرّوم، 30)
- پس روى (جهت) خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگونى در آفرينش الهى نيست؛ اين است آيين استوار؛ ولى اكثر مردم نمىدانند!
بنابراین، حقایق و قوانین آنها سر جای خود هستند، و تو در جذب یا دفع شدن، و یا جذب و دفع کردن، فقط یک اختیار داری، آن هم انتخاب جهت و رویکرد به آن است. وقتی انتخاب کردی، وقتی توجه کردی، "جذب و یا دفع"، حتمی و جبری است، چون قانونی حاکم بر عالم هستی است.
اگر کسی به هوای نفس، شهوات حیوانی و معصیت رو کند، حتماً جذب آنها میشود و چون حرکت برای نزدیک شدن به نقطهای، به مثابۀ دور شدن از نقطه مقابل میباشد، از انسانیت، رشد، کمال، نجات و سعادت ابدی دور میشود.
اگر کسی رویکرد الهی داشت، به سمت خدا و معادش جهتگیری کرد، به همان سمت جذب میشود و از انحرافات، مفاسد و گناهان، دور میشود، چون آنها را از خود دفع میکند.
اگر کسی رو به خدا کند و به وابستگی به دنیا و هوای نفس پشت کند، به سوی خدا جذب میشود و از بندگی هوای نفس دفع میشود؛ و اگر کسی به خدا، به معاد، به اسلام، به قرآن مجید و اهل بیت علیهم السلام پشت کند، از آنها دفع میشود و به شیاطین جن و انس جذب میشود.
پس در هر موضعگیری و هر کاری، باید به اهداف عالی و هدف غایی توجه کنیم و جهتگیری درستی داشته باشیم، چرا که تنها اختیار ما در چارچوب "جذب و دفع"، همین است.
لا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ - الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
- تعداد بازدید : 541
- 4 آذر 1400
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: صوتی «قانون»