قانون 1/ ابتدا باطن در ظاهر ظهور میکند، غیب آشکار میشود، سپس تو از ظاهر به باطن میرسی و این رفت و برگشت، همچنان ادامه دارد. (7:30 دقیقه)
بسم الله الرحمن الرحیم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
سلام بر امام زمان، حضرت مهدی و سلام خدمت شما بزرگواران!
عبدالله چینی چیان هستم که مبحث جدید را تحت عنوان "قانون"، در پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس- شبهه) تقدیم میکنم.
در این چند جلسه، قصد داریم بحول و قوه الهی، به برخی از قوانین حاکم بر عالم هستی، به صورت خلاصه اشاره کنیم؛ چرا که نظام خلقت و نظام هدایت قانونمند است و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، در چارچوب همین قوانین زندگی میکنیم، و موفق کسی است که قوانین را بیشتر بشناسد و رعایت کند.
خداوند متعال، پیش از کتاب وحی، کتاب خلقت را مقابل ما گشوده است تا بخوانیم و او را بهتر و بیشتر بشناسیم، لذا در کتاب وحی نیز مکرر به نظاره، مطالعه، تفکر و تعقل در کتاب خلقت امر و توصیه کرده و متذکر میشود.
بر این خلقت، قوانینی حاکم است که ما طبق آنها زندگی میکنیم، اما گاه توجه خاصی نداریم که از آنها نتایج عقلی بگیریم و حقایق عالم را بیشتر بشناسیم و جاهلانه حرکت و عمل نکنیم.
از جمله این قوانین که در همه چیز و حتی رشد بذر یک گیاه و در وجود خودمان مشهود است، این است که «همیشه ابتدا باطن در ظاهر ظهور میکند، غیب آشکار میشود، سپس تو از ظاهر به باطن میرسی و این دور همچنان ادامه دارد».
حالا اجازه بدید چندتا مثال بزنم:
جاذبه کرۀ زمین، به صورت ظاهری قابل دیدن نیست؛ اما در نگهداشتن هر چیزی روی خودش و یا افتادن هر چیزی روی خودش، یا نگه داشتن آب اقیانوسها و دریاها روی خودش و مظاهر دیگر، ظهور میکند، و سپس شما با دیدن این ظواهر، از ظاهر به باطن میرسید و میفهمید که زمین جاذبه دارد.
داراییها و استعدادهای پنهان در آب و خاک، در رشد بذر گیاه و تا محصول دادن ظهور میکند و شما از این ظواهر متوجه میشوید در درون و باطن ذرات خاک و قطرات آب، استعدادها و خبرهایی هست.
به کارهای خودمان نگاه کنیم؛ یک خواستهای داریم که پنهان است، این خواسته در چشم و گوش و صورت ما نمود و ظهوری ندارد؛ برای رسیدن به این خواسته، نیت میکنیم که آن هم پنهان است - تصمیم میگیریم که محققش کنیم، آن هم پنهان است - برای رسیدن به آن تفکر می کنیم که پنهان است - تدبر میکنیم و نقشه میکشیم که پنهان است - بعد شروع به عمل ظاهری میکنیم. و این عمل ظاهری، بازگشت پیدا میکند به قلب و آن خواستۀ پنهان. وقتی این خواسته محقق شد، قلب یا همان جان ،به مرحله بعدی گام برمی دارد و خواستۀ دیگری دارد که به همین ترتیب ظهور میکند و دوباره بر میگردد به قلب و جان ما.
وقتی قصد میکنی که صفحه اول کتابی را بخوانی و خوشت میآید، تصمیم میگیری که صفحه دوم و صفحات بعدی را هم بخوانی و میخوانی؛ یعنی مرتب باطن به ظاهر میآید و ظاهر به باطن برمی گردد.
به عبادات یک مسلمان دقت کنید؛ ابتدا عقلش که پنهان است و البته به نور علم میبیند، توحید و معاد را تصدیق میکند - سپس قلبش که پنهان است، فهم میکند و ایمان میآورد – دوباره عقل ضرورت بندگی را اعلام میدارد و قلب فهم میکند و میپذیرد – پس، او قصد بندگی میکند که این قصدش پنهان است - سپس بر اساس دادهها و کسب معلومات که از ظاهر به باطن رفته است، تصمیم به عبادتی چون نماز، روزه، یا جهاد می گیرد که این تصمیم نیز پنهان است و چون عمل کند، تمامی این پنهانیها ظهور می یابند.
این نماز او، به قلبش و جانش و یا روحش بر میگردد و آن را روشنتر میکند تا رشد یابد، و دور بعدی آغاز شود. کسی که در ظاهر نماز میخواند، سعی میکند خشوع بیشتری داشته باشد که قلبی است؛ توجه بیشتری داشته باشد که پنهان است؛ فهم بیشتری داشته باشد که آن نیز پنهان است، و باید سعی کند که اولاً به این عبادت تداوم بخشد «الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ» و ثانیاً این گنچ پنهان را حفظ کند «وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ» که اینها مستلزم عملیات ظاهری هستند.
●- خداشناسی و خداپرستی هم بر همین قاعده استوار است. ابتدا او که جقیقتی پنهان است، در خلقتش ظهور میکند تا مخلوقاتش او را بهتر و بیشتر بشناسند؛ سپس انسان از همین ظهور یافتهها، او را میشناسد و این ظواهر به عقل و قلب باز میگردد و مرحله بعدی این دور آغاز میشود
●- شیطان گرایی و شیطان پرستی نیز همین طور است. ابتدا عقل و قلب، با بیتوجهی صاحبش، محبوس و منزوی میشوند، سپس هوای نفس که پنهان است، در مشتهیات (خواستههای) پنهانی ظهور میکند؛ این شهوات پنهان، در نیازها، فشارها و خواستههای بدن مادی و حیوانی ظهور میکند، و دوباره بر میگردد به اعماق پنهان و انگیزه و قصد پیدا میشود، دوباره ظاهر میشود در عمل به اطاعت از هوای نفس، دوباره برمی گردد با باطن انسان و مرحله بعدی آغاز میشود.
پس کارهای ما، همان ظهور باطن ماست که یا منشأ عقلانی دارد و یا نفسانی. لذا ما باید اجازه بدهیم که حقیقت باطنی ما که همان خداشناسی،خداپرستی و خدا دوستی است، در ظاهر اعمال و رفتار ما ظهور کند و سپس مراقبت اعمال و رفتار ظاهری خودمان باشیم، چون با این ظواهر به عمق بیشتری از باطن راه مییابیم؛ و خلاصه اجازه و امکان دهیم که این سیر، به شکل تکاملی و رو به رشد ادامه یابد.
مشارکت و همافزایی –موضوع سخنرانی و نشانی لینک درج، جهت ارسال و انتشار توسط شما.
موضوع:
قانون - 1/ ابتدا باطن در ظاهر ظهور میکند، غیب آشکار میشود، سپس تو از ظاهر به باطن میرسی و این رفت و برگشت، همچنان ادامه دارد. (7:30 دقیقه)