: مستنداتی از اهل سنت دال بر مجوز زیارت، بوسیدن، توسل به قبول، بیعت با چوبدستی ... حتی نوشیدن آب غسل میت (؟!) ایفاد میگردد.
- بلال ، موذن پيامبر، رسول خدا را در خواب ديد كه به او مى فرمايد: اى بلال ، اين چه جفايى است ؟آيا وقت آن نشده كه به زيارت من آيى؟ بلال بيدار شد و ندوهگين و ترسان گشت . بر مركب خود سوارشده به زيارت قبر پيامبر در مدينه آمد و شروع كرد به گريستن و صورت بر قبر پيامبر ماليدن. چون حسن و حسين عليهمالسلام آمدند، آن دو را درآغوش كشيد و بوسيد.
تاريخ طبرى، ج 1 ص 161 و 169 - معجم البلدان، ج 3 ص 208 - تاريخ ابن كثير،ج 1 ص 174 و 197
مستدرك حاكم، ج 4 ص 515 - وفاء الوفاء، ج 2 ص 410
- مروان روزى مردى را ديد كه صورت و پيشانى بر قبر پيامبر نهاده است . گردن او را گرفت و گفت : مى دانى چه مى كنى ؟وقتى سربلند كرد، ديد ابوايوب انصارى است . ابوايوب گفت : آرى ! من سراغ سنگ نيامده ام ، سراغ رسول الله آمده ام . از آن حضرت شنيدم كه مى فرمود: بر دين گريه نكنيد وقتى كه شايستگان عهده دار آن شوند، بلكه زمانى بر دين گريه كنيد كه نااهلان عهده دار و والى آن گردند!
مستدرك حاكم، ج 4 ص 515 - وفاء الوفاء، ج 2 ص 410
الفقه على المذاهب الاربعه، ج 1 ص 421
المنهاج، محيى الدين نورى شافعى ، ج 1 ص 357 چاپ شده در حاشيه شرح مغنى.
تاريخ طبری، ج 1 ص 80 – العرائس ثعلبى ، ص 29.
حاشيه ابى الاخلاص حنفى ، ج 1 ص 168 در حاشيه دررالحكام.
تاريخ طبرى، ج 1 ص 161 و 169 - معجم البلدان، ج 3 ص 208 - تاريخ ابن كثير، ج 1 ص 174 و 197.
- ابن منكدر (از تابعين ، متوفاى 130) همراه اصحابش مى نشست و گاهى كه تشنگى سراغش مىآمد، درهمان لحظه برخاسته صورت برقبر پيامبر مىنهاد و درمقابل اعتراض همراهانش ، مىگفت : از قبر پيامبر شفا مىگيرم . وى گاهى به صحن مسجد مىآمد و در جاى خاصى بر زمين مىخوابيد، علت را كه مىپرسيدند، مىگفت : خودم ديدم كه پيامبر در همين جا خوابيده بود.
وفاء الوفاء، ج 2 ص 444
المغنى، ج 1 ص 495، درباره چاههاى مدينه - الوفاء الوفاء، ج 2 ص 119 تا 149
الفقه على المذاهب الاربعه، ج 1 ص 421
تاريخ طبرى، ج 1 ص 161 و 169 - معجم البلدان، ج 3 ص 208 - تاريخ ابن كثير، ج 1 ص 174 و 197.
عبدالله بن احمد حنبل مى گويد از پدرم درباره حكم كسى كه به منبر رسول خدا دست مى كشد و تبرك مى جويد و آن را مى بوسد و با قبرنيز همين كار را مى كند تا ثواب ببرد، پرسيدم . گفت : اشكالى ندارد.
مستدرك حاكم، ج 4 ص 515، - وفاء الوفاء، ج 2 ص 410
عبدالله بن عمر، هنگام زيارت قبر پيامبر، دست راست را روى قبر مىنهاد و بلال حبشى چهره برآن مىنهاد. روشن است كه علاقه زياد و عشق و محبت به اين كار فرمان مىدهد و اين نوعى احترام و بزرگداشت است و مردم به تناسب شوقشان حالات متفاوتى دارند. بعضيها وقتى قبر را مى بينند، بى اختيار به سمت آن مى شتابند، برخى هم با تاخير و درنگ ، و همه محل خيرند.
تاريخ بغداد، خطيب بغدادى ، ج 1 ص 146 - تاريخ الشام، ابن عساكر، ج 6 ص 108
المنتظم، ابن جوزى ، ج 5، ص 99
سنن ابن داود، ج 2 ص 72 - صحيح بخارى ، ج 2 ص 247
- محمد بن احمد رملى ، از بزرگان شافعيه در «شرح منهاج» گفته است : سايهبان گذاشتن روى قبرو بوسيدن صندوق قبر و لمس كردن آن هنگام زيارت ، مكروه است ، مگر آن كه به قصد تبرك باشد، هم چنان كه فتوا دادهاند اگر كسى در اثر ازدحام نميتواند حجرالاسود را لمس كند، با عصا به آن اشاره كند، آن گاه عصا را ببوسد.
- مناقب خوارزمى، ص 252، - فرائد السمطين، باب اول - مستدرك حاكم، ج 3 ص 151. (اين مطلب از الغدير، ج 1 ص 300 نقل شده است).
- فتواي ابن حنبل : ابن جماعه شافعي مي گويد : عبد الله بن احمد حنبل اين روايت را از پدرش نقل كرده است : « از پدرم در باره مردي كه منبر و قبر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را براي ثواب مس مي كرد و تبرك مي جست و مي بوسيد پرسيدم ، در جواب گفت : اشكالي ندارد. (وفاء الوفاء ، ج 4 ، ص 1414)
- عبدالله، فرزند احمد بن حنبل مي گويد: از پدرم پرسيدم: مسّ منبر رسول الله و تبرّک با مس کردن آن، و بوسيدن و يا مسّ و متبرّک شدن به قبر شريف و يا بوسيدن آن به قصد ثواب، چه حکمي دارد؟ پدرم گفت: هيچ اشکالي ندارد.