حکومت واحد جهانی - سازمانهای اداره کنندۀ جهان / 4 - سیزده خانوادهی اداره کنندۀ جهان / طراحان و مدیران اصلی "نظم نوین جهانی" – قسمت اول
پایگاه پاسخگویی به سؤالات شبهات (ایکس - شبهه):
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيطَانِ الرَّجِيمِ
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
مقدمه:
بسیاری گمان میکنند که «نظم نوین جهانی – (NWO ) »، یک تئوری ایدهآل در فرآیند رشد فکری بشر و لیبرال دموکراسی میباشد؛ چرا که در سطح دانشگاهی، شناخت و باورهای خود را از کتب تألیف شده و دروس دیکته شده در نظام فراماسونی گرفتهاند و در سطح عوام نیز مرعوب جوّهای رسانههای زنجیرهای میباشند و محکوم و اسیر شعارهای به اصطلاح روشنفکرانه شدهاند و خواه ناخواه بدان سو کشانده میشوند. اما، «نظم نوین جهانی»، نه یک ایدهآل نظری است و نه یک تئوری علمی و نه اندیشهای نوین است؛ بلکه فقط و فقط ساختار فراماسونی در نظام سلطه، برای حاکمیت ابلیس و ابلیسیان لعین میباشد.
عوام (عموم مردم)، در گذشته و حال، بر این باور بوده و هستند که صاحبان اصلی و اداره کنندهگان جهان، سیاستمداران کلان، پادشاهان و رؤسای جمهوری کشورهای قدرتمندی چون امریکا، انگلیس، فرانسه و هلند هستند و در ردهی بعدی، سایر دیپلماتها و سیاستمدارانی که به عنوان نماینده در مجالس [سنا و عوام] به مقام سناتوری رسیدهاند قرار گرفتهاند؛ اما دیری نگذشت که نه تنها نخبگان، بلکه بسیاری از مردم متوجه شدند که این مقامات، جز ابزار علنی و بازیگران روی سن، برای قدرتهای پشتپرده، چیزی نیستند و از خود هیچ هویتی ندارند و قدرت در دست سرمایهداران کلان میباشد.
هم چنین، عدهای که در فضای علمی و دانشگاهی، به گمان خودشان کسب علم میکردند، اما در واقع، تشکیل دهنده بخش «علمی و دانشگاهی» نظام فراماسون بودند، بر این باور بوده و هستند که در عالم سیاست و ادارهی جهان، هر چند که به ظاهر ابزار قدرت، یعنی ثروت و رسانه در اختیار یک عدهی معدود میباشد، اما تحولات، تابع تئوریهای سیاسی نظریه پردازان میباشند و آنان نیز با شتابی فراوان به سوی قلههای علم و دانش در حرکت هستند و هر از چند گاهی نظریهای که مکمل نظریهی قبلی میباشد، به جهان عرضه میکنند! اما دیری نگذشت که بسیاری فهمیدند، آنان نیز منفعل و کارگزار بوده و بر اساس "سفارش" و منطبق با برنامه نظریه میدهند و سپس ابزار قدرت، نظریههای آنان را تحت عنوان «علم نوین»، به سرتاسر دانشگاههای جهان، القا و دیکته میکنند تا اذهان دانشجویان را تسخیر کنند.
●- حال سؤال اینجاست که اگر سیاستمداران و صاحبان قدرت سیاسی (حکومتها)، پایینتر لایهی نظام سلطه و ابزار هستند، و اگر نخبگان علمی و نظریهپردازان (تئوریسنها) نیز طبق سفارش و برای اهداف معینی، توجیه فکری و اندیشهای میبافند، و اگر سرمایهداران نیز [که قاعدتا هدفی جز سود ندارند] روی یک ریل حرکت میکنند، پس صاحبان و اداره کنندگان اصلی چه کسانی هستند؟!
●- در سال ۱۷۷۳، یک یهودی آلمانی، به نام مایر آمشِل روتشیلد «Mayer AmschelRothschild»، دوازده نفر از دوستان خود را [که با خودش ۱۳ نفر شوند و عدد مقدس تشکیلات فراماسون را تکمیل کنند] در فرانکفورت جمع کرد و آنها را قانع نمود که اگر تمامی توانهای مالی و اندیشهای خود را به سوی یک هدف متمرکز کنند، میتوانند بر جهان حکومت کنند. او هم چنین آنها را مکلف ساخت تا بین دوستان و آشنایان بگردند و فردی فعال، صاحب اندیشه و طرح، مدیر تشکیلاتی و زیرک را برای مدیریت این تشکیلات نوپا پیدا کنند.
●- در اول ماه می ۱۷۷۶، شخصی به نام آدام وایشاپت «Adam Weishaupt»، با اسم مستعار اسپارتاکوس (Spartacus) که استاد و پروفسور حقوق در دانشگاه (Ingolstadt) در آلمان بود، مأمور شد تا گروهی مخفی، برای طراحی نظم نوین جهانی (New World Order) تشکیل دهد و نام آن را (The Illuminati) به معنای «اتاق فکر روشنفکران» گذاشتند. [که در بخشهای بعدی، به معرفی آن میپردازیم].
اهداف اولیه:
در ابتدا هفت محور، به عنوان استراتژی و سیاستهای بنیادین، دستور کار این گروه قرار گرفت؛ محورهایی که پس از گذشت دو نیم قرن (۲۴۰ سال)، هنوز هم در رأس و الویت استراتژیهای نظام سلطه قرار دارد و تمامی تحولات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، علمی و …، با تمام تفاوتها و گاه تعارضهایشان، بر روی همین ریل حرکت میکنند.
این هفت محور کلیدی، عبارتند از:
۱- (Abolition of all ordered governments) – لغو دستورات دولتی (تضعیف قدرت حکومتی دولتها – سیاستمداران)
۲- (Abolition of private property) – لغو مالکیت خصوصی (نه به معنای امروز، بلکه علیه زمینداری و خزانهداری خانوادههای سلطنتی، کلیساها و … که بیش از نیمی از هر کشوری را در تصاحب و مالکیت شخصی داشتند)
۳- (Abolition of inheritance) – لغو ارث (نه به معنای امروز، بلکه لغو مالکیتهای مادی و معنوی ارثی، مثل سلطنت، پست و مقام، ثروتهای کلان ملی و …)
۴- (Abolition of patriotism) – لغو میهنپرستی و گرایشات میهندوستانه؛ که مغایر با نظام سلطهی جهانی میباشد و مردم تا گرایش ملی دارند، حاضر به از دست دادن مالکیت بر سرزمین و تغییر مرزهای خود [و تبدیل کشور به ایالت] نمیشوند، چنان که حاضر نیستند فرهنگ و زبان ملی را از دست بدهند.
●- البته فراموش نکنیم که واژۀ «میهنپرستی - وطنپرستی»، خود یک واژۀ شیطانی و مشرکانه میباشد، چرا که هر پرستشی به غیر از پرستش خداوند واحد و اَحد، شرک است و غرض از تبلیغ این واژه، جایگزینی وطن به جای خدا، دین و معادگرایی میباشد.
امروزه حتی در رسانۀ ملی نیز تلاش میشود تا «مجاهدان فی سبیل الله» و شهدای راه خدا را «شهید راه وطن» بنامند، تا رنگ دینی و اعتقادی را از این رشادتها بگیرند و تا سطح طبیعت و جغرافیا پایین بیاورند!
۵- (Abolition of the family) – لغو تعلقات و تقیدات خانوادگی؛ این گرایش فطری نیز در اندیشهها و اعتقادات شیطانپرستی و ماسونی، به عنوان یک سد محکم شناخته میشود؛ تا وقتی گرایشات و تعلقات خویشاوندی وجود دارد و شخصیتهایی چون: مادر، پدر، همسر، فرزند، خویشاوند و …، از جایگاه محترمی و حقوق معنوی برخوردار میباشند، نمیشود مردمان را به سلطه کشید.
اگر دقت شود، در تمامی تئوریها و اندیشههای نظری، از اومانیسم گرفته، تا کمونیسم و کاپیتالیسم، همه بر فرو ریختن نظام خانواده و تعلقات خانوادگی اصرار ورزیدهاند و حتی تئوریهای فمینیستی نیز در همین جهت میباشد.
اگر "زن" به عنوان محور خانواده، گرایشات اعتقادی داشته باشد - اگر حیا و عفت و چارچوب اخلاقی و رفتاری داشته باشد - اگر خدا و خود را مالک خویش بداند - اگر به پدر و مادر، یا همسر و فرزندان وابستگی عاطفی و تعهدی داشته باشد و لذت از خود (بدنش) را به صورت رایگان و حتی با اشتیاق تمام، در اختیار همگان قرار ندهد و ...؛ هیچ یک از اهداف دیگر نیز محقق نخواهد شد. و همینطور است نقش و اثر سایر اعضای خانواده [پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر، فرزند و خویشان نزدیک و دور].
۷- (Creation of a world government) – ایجاد یک دولت جهانی. همان که امروزه تحت عنوان «نظم نوین جهانی» یا «Globalism» و یا «New World Order = NWO» خوانده میشود.
پس این تشکیلات، بر پایه شش نفی و یک اثبات – یا شش هدف سلبی و یک هدف ایجابی، بنا نهاده شد.
اتحاد علنی با فراماسون:
این تشکیلات ۱۳ نفرهی مخفی، به خودی خود نمیتوانست در مقابل دولتها، ملتها، فرهنگها، مالکان و بالاخره ادیان و تشکلهای دینی بایستد و کاری از پیش ببرد؛ چرا که فاقد مکتب معین اعتقادی بود! از این رو لازم بود با یکی از جریانهای قدرتمند به صورت رسمی و علنی پیوند برقرار نماید. اما هر جریانی یا ماهیت سیاسی داشت، یا اقتصادی، یا ملی و یا دینی، از این رو نظر به همسویی اهداف و برنامههای این گروه با فراماسون، این پیوند با تشکیلات فکری فراماسون پیوند خورد و شاکلهی نظام صهیونیستی را به عنوان بازوی اجرای نظام فکری فراماسون، بنا نهاد.
در جولای سال ۱۷۸۲، کنگرهای مشترک از نمایندگان اصلی فراماسون و این گروه مخفی، در آلمان و شهر ویلهمزباد «Wilhelmsbad» تشکیل شد و این پویند نامشروع و نامبارک بین ایلومیناتی (اتاق فکر مذکور) و فراماسون شکل گرفت.
در این جلسه، یکی از اعضا به نام (de Virieu)، به حضار گفت: باور نمیکنم که شما بتوانید موفق شوید، چون بین موقعیت کنونی، با هدفی که دارید، فاصله بسیار است و فراماسون، یعنی پیشروی با سیاست و روش "وحشت".
همین تئوری، امروزه در قالب ایجاد رعب و وحشت در اذهان عمومی در حال اجرا میباشد و به غیر از جنگ و تهدیدای نظامی قدرتها، حوادثی چون ۱۱ سپتامبر، رواج تروریسم، تشکیل گروههایی چون: سازمان منافقین و کومله در ایران، القاعده، داعش، بوکوحرام ... در آسیا و کشورهای عربی و مسلمان، و کشاندن این جنایات به داخل امریکا و اروپا برای توجیه حملات نظامی به بهانۀ مبارزه با تروریسم، ترویج اسلامهراسی، ایران هراسی و …، همه مراحل تکمیلی این تئوری میباشد.
MDCCLXV = 1765
(MDCCLXV) معادل عدد ، ۱۷۶۵، به عنوان عدد سمبلیک (Roman numerals) این گروه که بنیانگذار اندیشه نظام سلطه یا همان نظم نوین جهانی بوده، انتخاب شد و پس از آن عدد ۱۳ که سمبل طبقات سیزدگانه فراماسون میباشد، به عنوان عدد سری و مقدس، جایگاه ویژهای در بین اعداد یافت.
عدد ۱۳، تعداد این گروه و طبقات فراماسون برای سلطه بر جهان در نظم نوین جهانی میباشد. ۱۳ شعاع چشم شیطانی است که نگاه به جنایت، خشونت و وحشت دارد.
۱۳ خانوادهی اداره کننده جهان:
اکنون نیز اداره کنندگان اصلی جهان، ۱۳ خانواده (فامیل) هستند، و تعداد این نفرات اصلی، به رغم پیدایش سرمایهداران کلان برتر، سیاستمداران برتر، نظریهپردازان برتر و …، هیچ گاه دوازده یا چهارده نمیشود و تغییر نمیکند، مگر آن کسی بمیرد و دیگری از همان خانواده جایگزین گردد.
اسامی این سیزده فامیل، به شرح ذیل است و خانواده «Rothschild» هم چنان در صدر قرار دارد.
1. Rothschild (Bauer or Bower)
2. Bruce
3. Gerald Cavendish Grosvenor
4. Hanover
5. Hapsburg
6. Krupp
7. Plantagenet
8. Rockefeller
9. Romanov
10.Sinclair (St. Clair)
11.Warburg (del Banco)
12.Windsor (Saxe-Coburg-Gothe)
در بخشهای بعدی، این سیزده نفر، سرمایه و جایگاهشان در تحقق “نظم نوین جهانی”، معرفی خواهد شد.
مرتبط (نشانی پیوند):
حکومت واحد جهانی - سازمانهای اداره کنندۀ جهان
- تعداد بازدید : 503
- 9 آبان 1401
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: حکومت جهانی