چرا در تفکر شیعه که حق حکومت از آن امام شیعه است؟ از نظر بنده حکومت یک قرار داد اجتماعی است، و اگر اصلی در اسلام بود امامان از جمله حضرت علی (ع) در مقابل برگزیده شدن خلفا ایستادگی میکردند. (مهندسی مکانیک)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
گاهی پرسش به نوعی مهندسی و طرح میشود که مقصود اصلی را بدون هیچ پرسشی به اذهان القا میکند! مانند همین پرسش، که ابتدا "تفکر شیعی -و- امام شیعه" را اصل گرفته و سپس پرسش را بر مبنای آن مطرح نموده است! و حال آن که:
اولاً: این تفکر شیعه نیست؛ بلکه انتصاب و امر خداوند متعال است که رسول اکرم صلوات الله علیه و آله، در غدیر خم به همگان ابلاغ نمود و بیعت گرفت. فرق است بین "تفکر شیعه یا سنّی"، با اطاعت از امر خداوند سبحان و رسولش!
ثانیاً: امام منصوب خدا، برای جمیع انسانها در طول زمانها امام میباشد، منتهی به پیروان آنها شیعه میگویند.
ثالثاً: معنای قرارداد اجتماعی این نیست که اگر اکثریتی بر امری اجتماع کردند، حتماً حق نیز باشد. شاید اکثریتی حول محور طاغوت، استکبار، ظلم و فساد اجتماع کنند [مانند جهان امروز].
به چند نکتۀ مهم باید دقت نمود:
1- تمامی انحرافات از اسلام، از همین «به نظر من» آغاز میشود؛ چنان که سقیفه، بر اساس همین «به نظر من» شکل گرفت! گفتند: «اگر چه خداوند متعال منصوب نموده و پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله ابلاغ نموده، و در غدیر خم از همه بیعت گرفته است، اما «به نظر ما، فعلاً صلاح نیست که امیرالمؤمنین علیه السلام، حکومت نماید!»
*- سوء برداشت و یا خلط مبحث نشود، مقصود تعطیل کردن تحقیق و نظر نیست، بلکه مقصود جایگزینی «به نظر من» به جای حکمت خدا، حُکم قطعی خدا، فعل خدا، امر خدا، اصول و احکام خدا میباشد. لذا باید همانگونه که در پرسش آمده، تحقیق نمود که "چرا چنین است؟" و این فرق دارد با جایگزینی «به نظر من» برای حکم خداوند سبحان!
2- باید دقت نمود نه این که فقط "حکومت حق امام است"، بلکه خواه ناخواه، هر حاکمی امام امّتش (ملّتش) میشود؛ و حال باید دید که آیا این حاکمیت و امامت، منطبق با حق و عدالت است، یا باطل و ظلم میباشد؟!
3- هر عقل سلیمی تصدیق میکند که شایستهترین انسان [انسان کامل] میتواند و باید "امام امّت" باشد، و هیچ تردیدی نیست که هیچ کسی نمیتواند شایستهترین فرد و انسان کامل را بشناسد و به امامت منصوب نماید؛ بلکه این علم، حکمت، مشیّت و کار خداوند سبحان میباشد.
امامت و امام
●- شاید یکی از اشکالات اساسی در این باشد که بسیاری از مردم، اصلاً مقولۀ "ولایت و امامت" را نمیشناسند و گمان میکنند که حالا یک شخص مؤمن و مقدسی امام شده است و هیچ اشکالی هم ندارد که خودمان بر اساس «به نظر من» دیگری را انتخاب و منصوب نماییم، تا امامت و حکومت نماید!
اما چنین نیست، بلکه یک امر الهی است و فقط خودش میتواند و حق دارد که "امام" منصوب نماید و البته معنا ندارد که خدا پیامبری بفرستد، اما جانشین و امامش را مردم بر اساس «به نظر من» انتخاب و منصوب نمایند! چنان که حضرت امام رضا علیه السلام فرمودند:
«إِنَّ اَلْإِمَامَةَ زِمَامُ اَلدِّینِ وَ نِظَامُ اَلْمُسْلِمِینَ وَ صَلاَحُ اَلدُّنْیَا وَ عِزُّ اَلْمُؤْمِنِینَ إِنَّ اَلْإِمَامَةَ أُسُ اَلْإِسْلاَمِ اَلنَّامِی وَ فَرْعُهُ اَلسَّامِی بِالْإِمَامِ تَمَامُ اَلصَّلاَةِ وَ اَلزَّکَاةِ وَ اَلصِّیَامِ وَ اَلْحَجِّ وَ اَلْجِهَادِ وَ تَوْفِیرُ اَلْفَیْءِ وَ اَلصَّدَقَاتِ وَ إِمْضَاءُ اَلْحُدُودِ وَ اَلْأَحْکَامِ وَ مَنْعُ اَلثُّغُورِ وَ اَلْأَطْرَافِ اَلْإِمَامُ یُحِلُّ حَلاَلَ اَللَّهِ وَ یُحَرِّمُ حَرَامَ اَللَّهِ وَ یُقِیمُ حُدُودَ اَللَّهِ وَ یَذُبُّ عَنْ دِینِ اَللَّهِ وَ یَدْعُو إِلَى سَبِیلِ رَبِّهِ بِالْحِکْمَةِ وَ اَلْمَوْعِظَةِ اَلْحَسَنَةِ وَ اَلْحُجَّةِ اَلْبَالِغَةِ ...»
به راستى امامت زمام دین و نظام مسلمین و عزت مؤمنین است امامت بنیاد پاک اسلام و شاخه با برکت آن است، بوسیله امامت نماز و روزه و زکاة و حج و جهاد درست مىشوند، غنیمت و صدقات بسیار مىگردند، حدود و احکام اجرا مىشوند، مرزها و نواحى کشور مصون مىشوند، امام حلال و حرام خدا را بیان مىکند و حدود خدا را بر پا مىدارد و از دین خدا دفاع مىکند و با حکمت و پند نیک و دلیل رسا به راه خدا دعوت مىنماید.
«اَلْإِمَامُ اَلْمُطَهَّرُ مِنَ اَلذُّنُوبِ وَ اَلْمُبَرَّأُ عَنِ اَلْعُیُوبِ اَلْمَخْصُوصُ بِالْعِلْمِ اَلْمَوْسُومُ بِالْحِلْمِ نِظَامُ اَلدِّینِ وَ عِزُّ اَلْمُسْلِمِینَ وَ غَیْظُ اَلْمُنَافِقِینَ وَ بَوَارُ اَلْکَافِرِینَ اَلْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لاَ یُدَانِیهِ أَحَدٌ وَ لاَ یُعَادِلُهُ عَالِمٌ وَ لاَ یُوجَدُ مِنْهُ بَدَلٌ وَ لاَ لَهُ مِثْلٌ وَ لاَ نَظِیرٌ مَخْصُوصٌ بِالْفَضْلِ کُلِّهِ مِنْ غَیْرِ طَلَبٍ مِنْهُ لَهُ وَ لاَ اِکْتِسَابٍ بَلِ اِخْتِصَاصٌ مِنَ اَلْمُفْضِلِ اَلْوَهَّابِ»
امام کسى است که از گناهان پاک است و از عیوب بر کنار است، به دانش مخصوص است و به حلم و بردبارى موسوم، نظام دین است و عزت مسلمین و خشم منافقین و هلاک کفار، امام یگانه روزگار خود است، کسى با او برابر نیست و دانشمندى با او همسر نیست، جایگزین ندارد، مانند و نظیر ندارد، و اینها اکتسابی نیست، بلکه به فضل و از طرف مفضل بدان اختصاص یافته است.
«فَمَنْ ذَا اَلَّذِی یبْلُغُ مَعْرِفَةَ اَلْإِمَامِ أَوْ یمْکِنُهُ اِخْتِیارُهُ هَیهَاتَ هَیهَاتَ ضَلَّتِ اَلْعُقُولُ وَ تَاهَتِ اَلْحُلُومُ وَ حَارَتِ اَلْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ اَلْعُیونُ وَ تَصَاغَرَتِ اَلْعُظَمَاءُ وَ تَحَیرَتِ اَلْحُکَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ اَلْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ اَلْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ اَلْأَلِبَّاءُ وَ کَلَّتِ اَلشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ اَلْأُدَبَاءُ وَ عَییتِ اَلْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِیلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ وَ أَقَرَّتْ بِالْعَجْزِ وَ اَلتَّقْصِیرِ وَ کَیفَ یوصَفُ بِکُلِّهِ أَوْ ینْعَتُ بِکُنْهِهِ أَوْ یُفْهَمُ شَیْءٌ مِنْ أَمْرِهِ أَوْ یوجَدُ مَنْ یقُومُ مَقَامَهُ ...» (اصول کافی، ج 1، کتاب الحجة، حدیث 1 - و منابع موثق دیگر)
کیست که بحق شناسائى امام برسد یا بتواند او را انتخاب کند؟ هیهات هیهات، خردها در بارهاش گمراهند و خاطرها در گمگاه، عقلها سرگردان و چشمها بىدید، بزرگان در اینجا کوچکند و حکیمان در حیرت و بردباران کوتهنظر و هوشمندان گیج و نادان و شعراء لال و گنگ و ادباء درمانده و سخندانان بىزبان، شرح یک مقامش نتوانند و وصف یکى از فضائلش ندانند، همه به عجز معترفند، چگونه توان کنهش را وصف کرد و اسرارش فهمید؟ چطور کسى به جاى او ایستد و حاجت مربوط به او برآورد؟ نه، چطور؟ از کجا؟ او در مقام خود اخترى است که بر افروزد و از دسترس دستیازان و وصف واصفان فراتر است، انتخاب بشر کجا به این پایه رسد، عقل کجا و مقام امام کجا؟ کجا چنین شخصیتى یافت شود گمان برند که در غیر خاندان رسول (ص) امامى یافت شود؟
چرا امیرالمؤمنین علیه السلام ایستادگی ننمودهاند:
این یک دروغ بزرگ است و همین را بهانه کردهاند که بگویند: «لابد حکومت دیگران بر حق بوده و یا دست کم اشکالی نداشته که ایشان برخورد ننمودند!»
●- تمامی امامان علیهم السلام، به حد امکان برای استقرار حکومت الهی بر مردمان، قیام و مجاهدت نمودهاند؛ اما باید توجه نمود که "قیام، ایستادگی، مقابله و جهاد" فقط به شمشیر نیست! کافیست از خود بپرسیم: «اگر امامان علیهم السلام، با سیاست و حکومت کاری نداشتند و به حکومت وقت راضی بودند و یا دست کم مخالفتی نداشتند، پس چرا حکومتها اقدام به ترور و قتل آنها نمودند؟!»
*- حتی غیبت حضرت بقیت الله، امام مهدی علیه السلام، برای یک قیام جهانی به منظور استقرار حکومت عدل الهی در جهان میباشد؛ وگرنه وجود ایشان که در غیب نمیباشد.
●- باید دقت شود که فرق بسیاری وجود دارد بین "امامت" با "حکومت"؛ و از فرقهای اساسی این است که در امر "امامت"، نظر و خواست مردم شرط نیست، خداوند متعال برمی گزیند و منصوب مینماید، بدون هیچ مشورتی با بندگانش! اما "حکومت" بر مردم است و با مردم به قدرت میرسد و اداره میشود؛ پس "خواست و پذیرش مردم" شرط لازم است؛ البته نه این که مردم هر چه بخواهند، و حول هر محوری اجتماع کنند، همان حق است! خیر؛ اعتصام باید حول "حبل الله" باشد. «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا - و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد، و پراكنده نشويد/ آل عمران، 103»؛ و این خداوند است که باید بفرمایید، تعریف و تعیین نماید که "حبل الله" چیست و کیست، نه با "به نظر من" و یا "رأی اکثریت"!
اگر مردم بخواهند، امیرالمؤمنین و امامان علیهم السلام بر آنان حکومت مینمایند؛ و اکر نخواهند، سقیفهایها، معاویه و یزیدها، مستکبران و ظالمان و سرانِ "زر و زور و تزویر" بر آنان حکومت مینمایند. چنان که شرط لازم برای ظهور و قیام حضرت امام مهدی علیه السلام نیز همین "خواست و پذیرش مردم" میباشد. باید از یک سو یارانی قوی در میدان باشند و از سویی دیگر اذهان عمومی به اینجا برسند که از این حاکمان،احزاب و نظریهپردازان و قدرتمندان، نه تنها کاری بر نمیآید، بلکه همه بر اساس ظلم حکومت میکنند؛ باید اذهان عمومی، طالب منجی الهی گردد و پذیرایش باشد.
●- امیرالمؤمنین علیه السلام را عموم مردم نخواستند، نه این که شش نفر زیر سقفی جمع شدند و حکومت را غصب کردند. مردم مسلمان شده بودند، اما ایمان به دلهای مردم وارد نشده بود، لذا به محض رحلت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله، به سنن جاهلی گذشتۀ خود که سرآمد آنها "قوم و قبیله گرایی و حرص حکومت" بود بازگشتند.
●- پس از سه خلیفه، مردم حکومت ایشان را خواستار شدند؛ ایشان فرمودند: «چنان اجتماع کردند که کم مانده بود حسن و حسین (علیهما السلام)، زیر دست و پای آنها بمانند، لباس من از پهلو پاره شد و ...»؛ اما دقت شود که باز هم مردم ولایت و امامت ایشان را باور نکرده بودند، بلکه از ظلم گسترده و نهادینه شده خسته شده بودند و میدانستند که ایشان علیم، حکیم، فاضل و عادل است؛ لذا گفتند: «بهتر است او را به حاکمیت و خلافت برگزینیم»!
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
چرا در تفکر شیعه که حق حکومت از آن امام شیعه است؟ از نظر بنده حکومت یک قرار داد اجتماعی است، و اگر اصلی در اسلام بود امامان از جمله حضرت علی (ع) در مقابل برگزیده شدن خلفا ایستادگی میکردند.
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/Imamate/11834.html
- تعداد بازدید : 833
- 23 اردیبهشت 1401
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی امامت