صحیفه سجادیه (علیه السلام) / درس 18 - فرازی از دعای 37
«اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَداً لَا يَبْلُغُ مِنْ شُكْرِكَ غَايَةً إِلَّا حَصَلَ عَلَيْهِ مِنْ إِحْسَانِكَ مَا يُلْزِمُهُ شُكْراً.»
- بار الها! كسى به پایان شكر و سپاس تو نمیرسد، مگر اینكه از احسان و نیكى تو چیزى (نعمتى كه آن توانایی بر شكرگزارى است) بر او فراهم میآید كه او را به شكرى دیگر وادار میگرداند. (و از آنجا که نعمتت پیوسته و پیدرپی به بندگان میرسد، پس کسی را توان بر شکر کامل و تمام نیست.)
Tr) Allah'ım! Hiçbir kimse şükrünün bir aşamasının sonuna ulaşmaz ki, yeni bir şükrü gerektirecek bir ihsanını elde etmiş olmasın.
En) O God, no one reaches a limit in thanking Thee without acquiring that of Thy beneficence which enjoins upon him thanksgiving.
شرحی مختصر
«شکر» واجب است و عقل آدمی این وجوب را تصدیق میکند، اما چرا؟! حالا آدمی شاکر نباشد چه میشود؟!
باید ابتدا بدانیم و توجه داشته باشیم که «شکر» یعنی چه و چیست؟
معنی و چیستی «شکر» را میتوان در چهار بند به صورت ساده و جامع توضیح داد، اما چگونگی «شکر»، تناسبهای خودش را دارد و محدود نمیباشد. چهار بند معنای شکر، عبارتند از:
1- شناخت «مُنعم»؛ یعنی کسی که او «نعمت» بخشیده است. لازم است که آدمی بداند این لطف را چه کسی به او نموده و این نعمت را چه کسی به او بخشیده است؟
2- شناخت «نعمت»؛ اگر کسی «نعمت» را نشناسد، نه میتواند «مُنعم» را بشناسد و نه میتواند از آن نعمت بهرۀ درسی ببرد. پس باید هم «نعمت» را بشناسد و هم قدر و اندازۀ ارزش آن را بداند. فرق است میان نعمتِ سلامتی، با نعمتِ امکان کمی تفریح - نعمتِ اندکی ثروت، با نعمتِ عزّت و آبرو - نعمتِ برخورداری از برخی مواهب دنیوی، با نعمتِ ایمان به توحید و معاد، نعمتِ اسلام، نعمتِ ولایت و لایتمداری و ... . پس، تا نعمت شناخته نشود، قدر (اندازهها) و ارزش آن نیز شناخته نمیشود.
3- سپاسگزاری از «مُنعم» در قلب، زبان و عمل. این «شُکر» نه تنها ظهور عقل، شعور و اخلاق حسنه (موضعگیری خوب) آدمی میباشد، بلکه رابطۀ بین بخشندۀ نعمت و گیرندۀ آن را مستحکم میکند و تداوم میبخشد و به روابط اجتماعی نیز روح و لطافت میبخشد.
انسان ناشکر، نه تنها بسیار نعمت ضایع کن، بلکه بسیار جاهل، متکبر و بداخلاق میباشد!
4- استفادۀ بهینه از «نعمت» و ضایع نکردن و به هدر ندادن آن. بدانیم که «نعمت» بیاثر نمیماند، پس اگر درست استفاده نشود، مبدل به «نِقمت» میگردد و سبب نزول بلاها و گرفتاریها میشود؛ مثل کسی که از نعمت علم، قدرت، شهرت و ثروتی که به او داده شده، در راه ظلم به خودش و دیگران استفاده کند"!
●- خداوند سبحان، در قرآن حکیم فرمود:
«وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ» (ابراهیم علیه السلام، 7)
- بخاطر بياوريد هنگامی را كه پروردگارتان اعلام داشت كه اگر شكر گزاری كنيد (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر كفران كنيد مجازاتم شديد است!
مقصود آیه این نیست که خداوندی آن بالا نشسته و منتظر است ببیند کدام بندهای شاکر نیست و بر سرش بکوبد و او را معذب گرداند؛ بلکه سنّت الله بر این است که نعمت را مقدمه نعمتی دیگر قرار میدهد، اگر شکرش به جای آورده شد، نعمات بعدی را سرازیر مینماید و اگر نشد، اگر نعمت کفران و ضایع شد، همان نعمت مبدل به نِقمت و موجب گرفتاریها و عذابهای دنیوی و اخروی میگردد و کار را به خودش نسبت داد، چرا که هر فعلی، فاعل دارد و او ربّ (پرورگار) میباشد.
●- امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام فرمودند:
«اِذا وَصَلَتْ اِلَيْكُمْ اَطْرافُ النِّعَمِ، فَلاتُنَفِّرُوا اَقْصاها بِقِلَّةِ الشُّكْرِ.» (نهج البلاغه، حکمت 13)
- زمانی که مقدمات نعمتها به شما رسید، نهایت آن را با کمی شکر از خود مرانید.
یعنی: هر نعمتی، مقدمۀ نعمات بعدی میباشد؛ پس وقتی نعمتی به شما میرسد، با «ناشکری»، راه تداومش را نبندید. شاکر باشید تا تداوم بیابد، چون وعده فرمود: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ».
توان شکر
اما، چه کسی میتواند حتی شکر یک نعمت را تمام و کمال به جای آورد؟! نه میتواند متقابلاً نعمتی به مُنعم خود ببخشد - نه میتواند قدر این لطف را آنگونه که هست بداد - نه شکر لفظی کفایت میکند ...؛ مضافاً بر این که هر مقدار و به هر شکلی که شاکر باشد و شکر به جای آورد، خودش نعمت بزرگتری است که باید شکر آن را نیز به جای آورد. نعمت و توفیق شاکر بودن، بسیار برتر از خود شکر است؛ آن صفت کمالی است و این فعل؛ و تا کسی شاکر نباشد، نمیتواند شکری را به جای آورد.
کلمات کلیدی:
صحیفه سجادیه