بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
امام سجاد علیه السلام - صحیفۀ سجادیه، دعای 22:
(1) اللَّهُمَّ إِنَّكَ كَلَّفْتَنِي مِنْ نَفْسِي مَا أَنْتَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي، وَ قُدْرَتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيَّ أَغْلَبُ مِنْ قُدْرَتِي، فَأَعْطِنِي مِنْ نَفْسِي مَا يُرْضِيكَ عَنِّي، وَ خُذْ لِنَفْسِكَ رِضَاهَا مِنْ نَفْسِي فِي عَافِيَةٍ.
(2) اللَّهُمَّ لَا طَاقَةَ لِي بِالْجَهْدِ، وَ لَا صَبْرَ لِي عَلَى الْبَلَاءِ، وَ لَا قُوَّةَ لِي عَلَى الْفَقْرِ، فَلَا تَحْظُرْ عَلَيَّ رِزْقِي، وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى خَلْقِكَ، بَلْ تَفَرَّدْ بِحَاجَتِي، وَ تَوَلَّ كِفَايَتِي.
(3) وَ انْظُرْ إِلَيَّ وَ انْظُرْ لِي فِي جَمِيعِ أُمُورِي، فَإِنَّكَ إِنْ وَكَلْتَنِي إِلَى نَفْسِي عَجَزْتُ عَنْهَا وَ لَمْ أُقِمْ مَا فِيهِ مَصْلَحَتُهَا، وَ إِنْ وَكَلْتَنِي إِلَى خَلْقِكَ تَجَهَّمُونِي، وَ إِنْ أَلْجَأْتَنِي إِلَى قَرَابَتِي حَرَمُونِي، وَ إِنْ أَعْطَوْا أَعْطَوْا قَلِيلًا نَكِداً، وَ مَنُّوا عَلَيَّ طَويِلاً، وَ ذَمُّوا كَثيِراً.
(4) فَبِفَضْلِكَ ، اللَّهُمَّ، فَأَغْنِنِي، وَ بِعَظَمَتِكَ فَانْعَشْنِي، وَ بِسَعَتِكَ، فَابْسُطْ يَدِي، وَ بِمَا عِنْدَكَ فَاكْفِنِي.
(1) خدایا! کار دشواری چون اصلاح نفسم را بر عهدۀ من نهادهای که خودت از من به آن کار تواناتری و تواناییات بر آن کار و بر من، بیش از توانایی من است؛ پس چیزی که تو را از من خشنود میکند به من عطا کن و خشنودیات را در حال تندرستیام، از من دریافت دار.
(2) خدایا! مرا طاقت بر مشقّت و شکیبایی بر مصیبت و قدرت بر تنگ دستی نیست؛ پس روزیم را دریغ مکن و مرا به بندگانت وامگذار؛ بلکه خود به تنهایی حاجتم را برآور و کارساز من باش.
(3) و به من با نظر رحمت بنگر و در تمام امورم مصلحتم را در نظر گیر؛ زیرا اگر مرا به خود واگذاری، از تحقّق دادن کارهایم عاجز شوم؛ و به کاری که مصلحت من در آن است، برنخیزم؛ و اگر مرا به بندگانت واگذاری، با ترشرویی به من بنگرند؛ و اگر به پناه خویشانم فرستی، محرومم سازند؛ و اگر عطا کنند، عطایی اندک و پر دردسر دهند؛ و بر من منّت بسیار گذارند و بیش از اندازه نکوهش کنند.
(4) خدایا! پس به احسانت بینیازم کن و به بزرگیات مرتبۀ بلندم ده و به توانگریات، دستم را گشاده ساز و به آنچه که نزد توست، بینیازم فرما (مرحمت فرما).
O God, Thou hast charged me concerning myself with that which belongs more to Thee than to me .
Thy power over it and over me is greater than my power , so give me in myself what will make Thee pleased with me and take for Thyself Thy good pleasure in my self's well-being!
شرح مختصر
آدمی، از یک سو عاشق تکامل و تقرب به اوج کمال میباشد، و از سویی کمالبخشی را باید از بیرون جستجو و تمنّا نماید؛ چرا که اگر این کمالات در وجود خودش بود، دیگر نیازی نداشت!
آدمی [چه به لحاظ مادی و چه معنوی]، تلاش میکند تا با دستآوردنها و رسیدنها، نیازها و نواقصش را برطرف نماید؛ اما باید اولاً نیازهای واقعی خود را بشناسد و ثانیاً کمال هر نقصی را بشناسد و ثالثاً نیرویی برون رفت از نقص و نیاز را داشته باشد؛ که البته به خودی خود، هیچ کدام را ندارد و باید در بیرون از خود بجوید و بیابد.
تمامی تلاشهای شبانهروزی، برای همین برآوردن شدن نیازها و آمال و رفع کاستیها و نقصها میباشد؛ چنان که تمامی تعلیمات، تذکرها، هشدارها و دستورالعملهای خداوند متعال در اسلام عزیز نیز برای همین رفع نقص، رشد و تقرب به کمال (خودش) میباشد.
اما، من با این سطح از علم و دانش و توان، چه میتوانم بکنم؟! دیگران نیز چون من ناقص و نیازمندند؛ اگر بدانها رجوع کنند، نه تنها روی برمی گردانند، بلکه مرا تحقیر، خوار و ذلیل خود میگردانند! پس راهکار، اسباب و نیروی را در کجا جستجو کنم و از که بخواهم؟!
توکل، یعنی بدان و بفهم که از تو کاری برنمی آید؛ نه علیم و حکیم هستی، و نه مالک و ربّ (صاحب اختیار و تربیت کنندۀ امور) میباشی، پس بیخودی به خود زحمت نده، و از تو این را نخواستهاند؛ بلکه وکیلی بگیر که توانایی انجام داشته باشد، تا تمامی این کارها را او انجام دهد.
حال، چه وکیلی به غیر از خداوند متعال میتواند آن چه به من فرموده را خود انجام دهد، آن چه بر عهدۀ من گذاشته را خود بر عهده گیرد، روزیرسان و برآورده کنندۀ نیازهای مادی و معنوی من باشد؟! پس، همه را به خودش واگذار کن تا برایت انجام دهد.
کلمات کلیدی:
صحیفه سجادیه