نهج البلاغه، خطبه 129 (با استفاده از ترجمه حجت الاسلام انصاریان)
عِبادَ اللّهِ، اِنَّكُمْ وَ ما تَأْمُلُونَ مِنْ هذِهِ الدُّنْيا اَثْوِياءُ مُؤَجَّلُونَ،
بندگان خدا، شما و آنچه از این دنیا آرزو دارید مهمانانى هستید با مدتى معین،
وَ مَدينُونَ مُقْتَضَوْنَ. اَجَلٌ مَنْقُوصٌ، وَ عَمَلٌ مَحْفُوظٌ.
و بدهکارانى هستید که پرداخت آن از شما خواسته شده، مدّتى کوتاه دارید، و اعمالتان محفوظ است.
فَرُبَّ دائِب مُضَيِّعٌ. وَ رُبَّ كادِح خاسِرٌ.
چه بسا کوشندهاى که کوشش را ضایع مىکند، و چه بسا رنج برندهاى که زیان مىبرد.
وَ قَدْ اَصْبَحْتُمْ فى زَمَن لا يَزْدادُ الْخَيْرُ فيه اِلاّ اِدْباراً، وَ لاَ الشَّرُّ اِلاّ اِقْبالاً،
در روزگارى هستید که پشت کردن نیکى در آن روبه تزاید است، و رو آوردن شرّ در آن رو به افزونى است،
وَ لاَ الشَّيْطانُ فى هَلاكَ النّاسِ اِلاّ طَمَعاً.
و شیطان جز هلاک کردن مردم طمع ندارد.
فَهذا اَوانٌ قَوِيَتْ عُدَّتُهُ، وَ عَمَّتْ مَكيدَتُهُ، وَ اَمْكَنَتْ فَريسَتُهُ.
اینک زمانى است که ساز و برگ شیطان قوى شده، و مکر و حیله اش فراگیر گشته، و به دست آوردن شکار برایش ممکن شده است.
اِضْرِبْ بِطَرْفِكَ حَيْثُ شِئْتَ مِنَ النّاسِ؛
به هر طرف که مىخواهى به مردم نظر کن،
فَهَلْ تُبْصِرُ اِلاّ فَقيراً يُكابِدُ فَقْراً، اَوْ غَنِيّاً بَدَّلَ نِعْمَةَ اللّهِ كُفْراً،
آیا جز نیازمندى که رنجِ ندارى بر دوش اوست، یا ثروتمندى که نعمت خدا را کفران مىکند،
اَوْ بَخيلاً اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللّهِ وَفْراً، اَوْ مُتَمَرِّداً كَاَنَّ بِاُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْمَواعِظِ وَقْراً.
یا بخیلى که از بخل ورزیدنِ در حقوق الهى ثروت به دست آورده، یا سرکشى که انگار گوشش از شنیدن موعظه کر است کسى را مىبینى؟
اَيْنَ خِيارُكُمْ وَ صُلَحاؤُكُمْ؟ وَ اَيْنَ اَحْرارُكُمْ وَ سُمَحاؤُكُمْ؟
خوبان و صالحان، و آزادمردان و
وَ اَيْنَ الْمُتَوَرِّعُونَ فى مَكاسِبِهِمْ وَ الْمُتَنَزِّهُونَ فى مَذاهِبِهِمْ؟
سخاوتمندان شما کجایند؟ پرهیزکاران در کسب، و پاکیزگان در راه و روش چه شدند؟
اَلَيْسَ قَدْ ظَعَنُوا جَميعاً عَنْ هذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ، وَالْعاجِلَةِ الْمُنَغِّصَةِ؟
مگر همه آنان از این دنیاى پست و زندگانى زودگذر ناگوار کوچ نکردند؟
وَ هَلْ خُلِّفْتُمْ اِلاّ فى حُثالَة لا تَلْتَقى بِذَمِّهِمُ الشَّفَتانِ، اسْتِصْغاراً لِقَدْرِهِمْ، وَ ذَهاباً عَنْ ذِكْرِهِمْ؟!
و مگر جز این است که شما در میان جمعى مردم بى مقدار و پست بجا ماندهاید که به خاطر پستى آنان و وجوب اعراض از ذکرشان لبها براى سرزنش آنها به هم نمىخورد؟!
فَاِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ.
ما همه از خداییم و همه به سوى او بازمى گردیم.
ظَهَرَ الْفَسادُ فَلا مُنْكِرٌ مُغَيِّرٌ، وَ لا زاجِرٌ مُزْدَجِرٌ.
فساد آشکار شد، نه انکارکنندهاى تغییر دهنده و نه بازدارندهاى که خود آلوده نباشد دیده مىشود.
اَفَبِهذا تُريدُونَ اَنْ تُجاوِرُوا اللّهَ فى دارِ قُدْسِهِ، وَ تَكُونُوا اَعَزَّ اَوْلِيائِهِ عِنْدَهُ؟!
آیا با این وضع نکبت بار مىخواهید در جوار قدس حق قرار گیرید، و سرافرازترین دوستان خدا باشید؟!
هَيْهاتَ، لا يُخْدَعُ اللّهُ عَنْ جَنَّتِهِ، وَ لا تُنالُ مَرْضاتُهُ اِلاّ بِطاعَتِهِ.
هیهات، خدا را نسبت به بهشتش نمىتوان فریفت، و جز به طاعتش امکان رسیدن به خشنودیش نیست.
لَعَنَ اللّهُ الاْمِرينَ بِالْمَعْرُوفِ التّارِكينَ لَهُ، وَالنّاهينَ عَنِ الْمُنْكَرِ الْعامِلينَ بِهِ.
لعنت خدا بر آمران به معروفى که خود تارک معروفاند، و ناهیان از منکرى که خود آلوده به منکرند.
کلمات کلیدی:
نهج البلاغه ذکر